هدف
- این استاندارد:
الف. ارزش منصفانه را تعریف میکند؛
ب. چارچوب اندازهگیری ارزش منصفانه را در یک استاندارد واحد، مقرر می کند؛
پ. افشا درباره اندازهگیری ارزش منصفانه را الزامی میکند. - ارزش منصفانه، اندازهگیری مبتنی بر بازار است و اندازهگیری مختص واحد تجاری نیست. در مورد برخی دارایی ها و بدهی ها، ممکن است معاملات قابل مشاهده بازار یا اطلاعات قابل مشاهده بازار در دسترس باشد. اما در مورد سایر دارایی ها و بدهی ها، ممکن است معاملات قابل مشاهده بازار و اطلاعات قابل مشاهده بازار در دسترس نباشد. به هر حال، هدف از اندازهگیری ارزش منصفانه در هر دو مورد یکسان است و آن هدف برآورد قیمتی است که بر اساس آن معاملهای نظاممند برای فروش دارایی یا انتقال بدهی بین فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار انجام می شود (یعنی قیمت خروجی در تاریخ اندازهگیری از دیدگاه یک فعال بازار دارنده دارایی یا متعهد بدهی).
- هنگامی که قیمتی برای یک دارایی یا بدهی همانند، قابل مشاهده نباشد، واحد تجاری ارزش منصفانه را با تکنیک دیگر ارزشیابی که استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط را حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل میسازد، اندازهگیری میکند. از آنجا که ارزش منصفانه، اندازهگیری مبتنی بر بازار است، این ارزش با استفاده از مفروضاتی، از جمله مفروضات درباره ریسک، اندازهگیری می شود که فعالان بازار در قیمتگذاری دارایی یا بدهی مورد نظر استفاده میکنند. در نتیجه، قصد واحد تجاری برای نگهداری دارایی یا تسویه بدهی یا ایفای آن به طریقی دیگر، بر اندازهگیری ارزش منصفانه تأثیر ندارد.
- در تعریف ارزش منصفانه، بر دارایی ها و بدهی ها تأکید میشود، زیرا آنها موضوع اصلی اندازهگیری در حسابداری هستند. این استاندارد، همچنین باید برای ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری که به ارزش منصفانه اندازهگیری میشود، به کار گرفته شود.
دامنه کاربرد - این استاندارد، به استثنای موارد مشخصشده در بندهای ۶ و ۷، در مواردی کاربرد دارد که دیگر استانداردهای حسابداری، اندازهگیری ارزش منصفانه یا افشا درباره اندازهگیری ارزش منصفانه (و اندازهگیری های مبتنی بر ارزش منصفانه، مانند ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش، یا افشا درباره آن اندازهگیری ها) را الزامی یا مجاز کرده باشد.
- الزامات اندازهگیری و افشا در این استاندارد، در موارد زیر کاربرد ندارد:
الف. معاملات اجاره که در دامنه کاربرد استاندارد حسابداری ۲۱ حسابداری اجارهها قرار میگیرد؛
ب . اندازهگیری هایی که شباهت هایی با ارزش منصفانه دارند، اما ارزش منصفانه نیستند، مانند خالص ارزش فروش در استاندارد حسابداری ۸ حسابداری موجودی مواد و کالا یا ارزش اقتصادی در استاندارد حسابداری ۳۲ کاهش ارزش دارایی ها. - الزامات افشای مقرر در این استاندارد، در موارد زیر الزامی نیست:
الف. دارایی های طرح که طبق استاندارد حسابداری ۳۳ مزایای بازنشستگی کارکنان به ارزش منصفانه اندازهگیری می شود؛
ب. سرمایهگذاری های طرح های مزایای بازنشستگی که طبق استاندارد حسابداری ۲۷ طرح های مزایای بازنشستگی به ارزش منصفانه اندازهگیری می شود. - چنانچه به موجب سایر استانداردهای حسابداری، به کارگیری ارزش منصفانه الزامی یا مجاز شده باشد، چارچوب اندازهگیری ارزش منصفانه که در این استاندارد تشریح شده است، هم در اندازهگیری اولیه و هم در اندازهگیری بعدی کاربرد دارد.
اندازهگیری
تعریف ارزش منصفانه - این استاندارد، ارزش منصفانه را به عنوان قیمتی تعریف می کند که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود.
- در بند ب۲، رویکرد کلی اندازهگیری ارزش منصفانه تشریح میشود.
دارایی یا بدهی - اندازهگیری ارزش منصفانه، در مورد یک دارایی یا یک بدهی مشخص انجام میگیرد. بنابراین، واحد تجاری هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه، باید ویژگی های دارایی یا بدهی مورد نظر را که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری آن دارایی یا بدهی در تاریخ اندازهگیری در نظر می گیرند، مورد توجه قرار دهد. برای مثال، چنین ویژگی هایی شامل موارد زیر است:
الف. وضعیت و موقعیت مکانی دارایی؛
ب . محدودیت های فروش یا استفاده از دارایی، در صورت وجود. - اثر ناشی از یک ویژگی خاص بر اندازهگیری، با توجه به اینکه ویژگی مزبور چگونه توسط فعالان بازار در نظر گرفته میشود، متفاوت خواهد بود.
- دارایی یا بدهی اندازهگیری شده به ارزش منصفانه، ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
الف. یک دارایی یا یک بدهی به تنهایی (مانند یک ابزار مالی یا یک دارایی غیرمالی)؛
ب. گروهی از دارایی ها، گروهی از بدهی ها یا گروهی از دارایی ها و بدهی ها (مانند یک واحد مولد نقد یا یک فعالیت تجاری). - اینکه برای مقاصد شناخت یا افشا، دارایی یا بدهی به تنهایی، گروهی از دارایی ها، گروهی از بدهی ها یا گروهی از دارایی ها و بدهی ها در نظر گرفته شود، به واحد حساب آن بستگی دارد. واحد حساب برای دارایی یا بدهی، به استثنای موارد ارائهشده در این استاندارد، باید طبق استاندارد حسابداری که اندازهگیری ارزش منصفانه را الزامی یا مجاز میکند، تعیین شود.
معامله - در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که دارایی یا بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار، مبادله میشود.
- در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که معامله فروش دارایی یا انتقال بدهی در یکی از بازارهای زیر اتفاق میافتد:
الف. بازار اصلی برای دارایی یا بدهی؛
ب. در صورت نبود بازار اصلی، بازار دارای بیشترین مزایا برای دارایی یا بدهی. - واحد تجاری برای تشخیص بازار اصلی، یا در صورت نبود بازار اصلی، برای شناسایی بازار دارای بیشترین مزایا، نیازی نیست به جستجوی جامع بازارهای ممکن بپردازد، اما تمام اطلاعاتی که به طور معقول در دسترس است را باید در نظر بگیرد. در صورت نبود شواهد نقضکننده، بازاری که به طور معمول واحد تجاری در آن مبادرت به انجام معامله فروش دارایی یا انتقال بدهی میکند، بازار اصلی، یا در صورت نبود بازار اصلی، بازار دارای بیشترین مزایا فرض میشود.
- چنانچه برای دارایی یا بدهی بازار اصلی وجود داشته باشد، اندازهگیری ارزش منصفانه باید بیانگر قیمت در آن بازار باشد (صرفنظر از اینکه آن قیمت بطور مستقیم قابل مشاهده باشد یا با استفاده از تکنیک دیگر ارزشیابی برآورد شود)، حتی اگر در تاریخ اندازهگیری، قیمت در یک بازار دیگر به طور بالقوه باصرفهتر است.
- واحد تجاری باید در تاریخ اندازهگیری، به بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) دسترسی داشته باشد. از آنجا که واحدهای تجاری مختلف (و فعالیت های تجاری آن واحدهای تجاری) دارای فعالیت های متفاوت، ممکن است به بازارهای متفاوتی دسترسی داشته باشند، بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای دارایی یا بدهی همانند، در واحدهای تجاری مختلف (و فعالیت های تجاری آن واحدهای تجاری) میتواند متفاوت باشد. بنابراین، بازار اصلی یا بازار (دارای بیشترین مزایا)، (و در نتیجه فعالان بازار)، باید از دیدگاه واحد تجاری مورد توجه قرار گیرد تا تفاوت میان واحدهای تجاری مختلف دارای فعالیت های متفاوت، مشخص گردد.
- اگرچه واحد تجاری باید بتواند به بازار دسترسی داشته باشد، اما نیازی نیست در تاریخ اندازهگیری بتواند دارایی مشخصی را بفروشد یا بدهی مشخصی را انتقال دهد تا بتواند ارزش منصفانه را برمبنای قیمت در آن بازار اندازهگیری کند.
- حتی زمانی که بازار قابل مشاهدهای برای فراهم کردن اطلاعات قیمتگذاری درباره فروش دارایی یا انتقال بدهی در تاریخ اندازهگیری وجود نداشته باشد، در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که از دیدگاه فعال بازار که دارنده دارایی یا متعهد بدهی است، معاملهای در آن تاریخ انجام میشود. این معامله فرضی، مبنایی برای برآورد قیمت فروش دارایی یا انتقال بدهی فراهم میکند.
فعالان بازار - واحد تجاری باید ارزش منصفانه دارایی یا بدهی را با استفاده از مفروضاتی اندازهگیری کند که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی به کار میگیرند، با این فرض که فعالان بازار در جهت بهترین منافع اقتصادی خود اقدام میکنند.
- در تعیین چنین مفروضاتی، واحد تجاری نیازی نیست فعالان خاصی را در بازار مشخص کند؛ بلکه واحد تجاری، با در نظر گرفتن عوامل مربوط به تمام موارد زیر، باید ویژگی هایی را مشخص کند که فعالان بازار را به طور کلی متمایز میکند:
الف. دارایی یا بدهی؛
ب . بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای دارایی یا بدهی؛
پ . فعالان بازار که واحد تجاری، در آن بازار با آنها معامله میکند.
قیمت - ارزش منصفانه، قیمتی است که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود (یعنی قیمت خروجی)، صرفنظر از اینکه قیمت مزبور به طور مستقیم قابل مشاهده باشد یا با استفاده از تکنیک دیگر ارزشیابی برآورد شود.
- قیمتی که در بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی یا بدهی مورد استفاده قرار میگیرد، نباید بابت مخارج معامله تعدیل شود. مخارج معامله باید طبق سایر استانداردهای حسابداری به حساب منظور شود. مخارج معامله، ویژگی دارایی یا بدهی محسوب نمیشود، بلکه این مخارج، مختص یک معامله است و با توجه به چگونگی انجام معامله دارایی یا بدهی توسط واحد تجاری، متفاوت است.
- مخارج معامله، مخارج حمل را شامل نمیشود. اگر موقعیت مکانی، از ویژگی های دارایی محسوب شود (برای مثال، همانگونه که ممکن است در مورد یک کالا مصداق داشته باشد)، قیمت در بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) باید بابت مخارجی تعدیل شود که در صورت وجود، در نتیجه حمل دارایی از موقعیت مکانی فعلی به آن بازار تحمل میشود.
کاربرد در مورد دارایی های غیرمالی
بیشترین و بهترین استفاده از دارایی های غیرمالی - در اندازهگیری ارزش منصفانه یک دارایی غیرمالی، توانایی فعالان بازار برای ایجاد منافع اقتصادی از طریق بیشترین و بهترین استفاده از دارایی مورد نظر یا فروش آن به دیگر فعالان بازار که از آن دارایی بیشترین و بهترین استفاده را میکنند، در نظر گرفته میشود.
- در بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی، امکان پذیر بودن استفاده از دارایی به لحاظ فیزیکی، مجاز بودن از نظر قانونی و قابل توجیه بودن از نظر مالی، به شرح زیر در نظر گرفته میشود:
الف . برای امکانپذیر بودن استفاده به لحاظ فیزیکی، ویژگی های فیزیکی دارایی که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی مد نظر قرار میدهند (مانند موقعیت مکانی یا اندازه دارایی).
ب. برای مجاز بودن استفاده از نظر قانونی، محدودیت های قانونی برای استفاده از دارایی که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی مد نظر قرار میدهند (مانند مقررات منطقهای قابل اعمال در مورد دارایی).
پ. برای قابل توجیه بودن استفاده از نظر مالی، این موضوع که آیا استفاده از یک دارایی که از نظر فیزیکی امکان پذیر و از نظر قانونی مجاز است، درآمد یا جریان های نقدی کافی ایجاد میکند (با در نظر گرفتن مخارج تبدیل دارایی برای استفاده مورد نظر) تا بازده سرمایهگذاری فعالان بازار از سرمایهگذاری در آن دارایی تأمین شود یا خیر. - بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی، از دیدگاه فعالان بازار تعیین میشود، حتی اگر واحد تجاری قصد استفاده متفاوتی از آن دارایی داشته باشد. به هر حال، فرض بر این است که استفاده فعلی واحد تجاری از دارایی غیرمالی، بیشترین و بهترین استفاده است، مگر اینکه بازار یا سایر عوامل نشان دهد که استفاده متفاوت توسط فعالان بازار، ارزش دارایی را حداکثر خواهد کرد.
- واحد تجاری ممکن است برای حفظ موقعیت رقابتی یا به دلایل دیگر، قصد استفاده فعال یا بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی تحصیلشده را نداشته باشد. برای مثال، این مورد زمانی مصداق دارد که واحد تجاری دارایی نامشهود تحصیلشده را به صورت تدافعی و به منظور جلوگیری از استفاده دیگران مورد استفاده قرار دهد. با وجود این، واحد تجاری باید ارزش منصفانه دارایی غیرمالی را با فرض بیشترین و بهترین استفاده از آن دارایی توسط فعالان بازار اندازهگیری کند.
پیش فرض ارزشیابی برای دارایی های غیرمالی - بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی، تعیینکننده پیشفرض ارزشیابی مورد استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی به شرح زیر است:
الف. بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی، ممکن است از طریق استفاده از آن دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها به عنوان یک گروه (پس از نصب یا سایر شیوههای آمادهسازی برای استفاده) یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها (برای مثال، یک فعالیت تجاری)، حداکثر ارزش را برای فعالان بازار ایجاد کند. - اگر بیشترین و بهترین استفاده از دارایی، استفاده از دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها باشد، ارزش منصفانه دارایی قیمتی است که در یک معامله جاری بابت فروش دارایی دریافت میشود، با این فرض که آن دارایی همراه با سایر دارایی ها، یا همراه با سایر دارایی ها و بدهی ها مورد استفاده قرار می گیرد و دارایی ها و بدهی های مزبور (یعنی دارایی های مکمل و بدهی های مربوط به آن) در دسترس فعالان بازار است.
- بدهی های مرتبط با دارایی مزبور و بدهی های مرتبط با دارایی های مکمل، شامل بدهی هایی است که سرمایه در گردش را تأمین میکند، اما شامل بدهی های مورد استفاده برای تأمین مالی دارایی هایی به غیر از گروه دارایی ها نمیشود.
- مفروضات مربوط به بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی، باید برای تمام دارایی ها (که بیشترین و بهترین استفاده در مورد آنها مربوط است) در گروه دارایی ها یا گروه دارایی ها و بدهی ها که دارایی در آن گروه مورد استفاده قرار میگیرد، متناقض نباشد.
ب. بیشترین و بهترین استفاده از یک دارایی غیرمالی ممکن است بر مبنای استفاده مستقل از دارایی، حداکثر ارزش را برای فعالان بازار فراهم کند. اگر بیشترین و بهترین استفاده از دارایی، بر مبنای استفاده مستقل از دارایی باشد، ارزش منصفانه دارایی، قیمتی است که در معامله جاری، بابت فروش دارایی به فعالان بازار که دارایی را به صورت مستقل مورد استفاده قرار میدهند، دریافت می شود. - در اندازهگیری ارزش منصفانه یک دارایی غیرمالی، فرض میشود که دارایی مطابق با واحد حساب مشخصشده در سایر استانداردهای حسابداری (که ممکن است یک دارایی منفرد باشد) به فروش میرسد. این موضوع حتی هنگامی که در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض میشود بیشترین و بهترین استفاده از دارایی از طریق ترکیب با سایر دارایی ها یا از طریق ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها بهدست میآید، مصداق دارد، زیرا در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که فعالان بازار، دارایی های مکمل و بدهی های مربوط به آن را در حال حاضر در اختیار دارند.
- بند ب۳، کاربرد مفهوم پیشفرض ارزشیابی برای دارایی های غیرمالی را تشریح می کند.
کاربرد در مورد بدهی ها و ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری
اصول کلی - در اندازهگیری ارزش منصفانه، فرض بر این است که بدهی مالی، بدهی غیرمالی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری (مانند ابزارهای مالکانه منتشرشده به عنوان مابهازا در ترکیب تجاری) در تاریخ اندازهگیری به فعالان بازار انتقال مییابد. در انتقال بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری، فرض بر این است که:
الف. بدهی به شکل تسویهنشده باقی می ماند و فعال بازار که انتقالگیرنده است، ملزم به ایفای آن تعهد میباشد. بدهی، در تاریخ اندازهگیری، با طرف مقابل تسویه نمیشود یا به طریق دیگری خاتمه نمییابد.
ب. ابزار مالکانه خود واحد تجاری، همچنان در جریان باقی میماند و فعال بازار که انتقالگیرنده است، حقوق و مسئولیت های مرتبط با آن ابزار را میپذیرد. ابزار مالکانه، در تاریخ اندازهگیری، ابطال نمیشود یا به طریق دیگری خاتمه نمی یابد. - حتی هنگامی که بازار قابل مشاهدهای برای ارائه اطلاعات قیمتگذاری درباره انتقال بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری وجود ندارد (برای مثال، به دلیل وجود محدودیت های قراردادی یا سایر محدودیت های قانونی که مانع انتقال این اقلام می شود)، در صورت نگهداری این اقلام به عنوان دارایی توسط اشخاص دیگر، ممکن است بازار قابل مشاهدهای برای آنها وجود داشته باشد (مانند اوراق مشارکت یا اختیار خرید سهام واحد تجاری).
- واحد تجاری، در تمام موارد، برای دستیابی به هدف اندازهگیری ارزش منصفانه باید استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط را حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل کند. هدف اندازهگیری ارزش منصفانه، برآورد قیمتی است که در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار، در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، بدهی یا ابزار مالکانه به آن قیمت منتقل میشود.
بدهی ها و ابزارهای مالکانه نگهداریشده به عنوان دارایی توسط اشخاص دیگر - هنگامی که قیمت اعلامشده برای انتقال یک بدهی همانند یا مشابه یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری در دسترس نباشد و شخص دیگری، قلم همانندی را به عنوان دارایی در اختیار داشته باشد، واحد تجاری باید ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه را از دیدگاه یک فعال بازار که در تاریخ اندازهگیری، آن قلم همانند را به عنوان دارایی در اختیار دارد، اندازهگیری کند.
- در چنین مواردی، واحد تجاری باید ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه را به شرح زیر اندازهگیری کند:
الف. استفاده از قیمت اعلامشده در بازار فعال برای قلم همانندی که توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری میشود، در صورتی که این قیمت در دسترس باشد.
ب. در صورتی که قیمت مزبور در دسترس نباشد، استفاده از سایر دادههای ورودی قابل مشاهده، مانند قیمت اعلامشده در بازار غیرفعال برای قلم همانندی که توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری میشود.
پ. در صورتی که قیمت های قابل مشاهده ذکرشده در قسمت های (الف) و (ب) در دسترس نباشد، استفاده از یک تکنیک دیگر ارزشیابی مانند: - تکنیک با رویکرد درآمد (برای مثال، تکنیک ارزش فعلی که از جریان های نقدی آتی استفاده میکندکه فعال بازار انتظار دارد در قبال نگهداری بدهی یا ابزار مالکانه به عنوان دارایی دریافت نماید؛ به بندهای ب۱۰ و ب۱۱ مراجعه شود).
- تکنیک با رویکرد بازار (برای مثال، استفاده از قیمت های اعلامشده برای بدهی ها یا ابزارهای مالکانه مشابه که توسط طرف های دیگر به عنوان دارایی نگهداری میشود؛ به بندهای ب۵ تا ب۷ مراجعه شود).
- واحد تجاری باید قیمت اعلامشده برای بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری را که توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری میشود، تنها در صورتی تعدیل کند که عواملی مختص دارایی وجود داشته باشد که در اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه قابل استفاده نباشد. واحد تجاری باید اطمینان یابد که قیمت دارایی تحت تأثیر محدودیتی که مانع فروش آن دارایی می شود قرار نگرفته است. برخی عوامل که ممکن است نشان دهد قیمت اعلامشده دارایی باید تعدیل شود، شامل موارد زیر است:
الف. قیمت اعلامشده برای دارایی، در ارتباط با بدهی یا ابزار مالکانه مشابه (اما غیرهمانند) است و توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری می شود. برای مثال، بدهی یا ابزار مالکانه ممکن است ویژگی خاصی داشته باشد (برای مثال، وضعیت اعتباری ناشر) که با آنچه در ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه مشابه نگهداریشده به عنوان دارایی منعکس شده، متفاوت است.
ب. واحد حساب دارایی با واحد حساب بدهی یا ابزار مالکانه یکسان نیست. برای مثال، در مورد بدهی ها، در برخی موارد قیمت دارایی منعکسکننده قیمت ترکیبی مجموعهای متشکل از تعهدات ناشر و تضمین های اعتباری شخص ثالث است. اگر واحد حساب بدهی، واحد حساب مجموعه ترکیبشده نباشد، هدف، اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی ناشر است، و نه ارزش منصفانه مجموعه ترکیبشده. بنابراین، در چنین مواردی، واحد تجاری به منظور حذف اثر تضمین اعتباری شخص ثالث، قیمت مشاهدهشده برای دارایی را تعدیل میکند.
بدهی ها و ابزارهایی که توسط اشخاص دیگر، به عنوان دارایی نگهداری نمی شود - هنگامی که قیمت اعلامشدهای برای انتقال یک بدهی همانند یا مشابه یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری در دسترس نباشد و شخص دیگر، قلم همانندی را به عنوان دارایی نگهداری نکند، واحد تجاری باید ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه را از دیدگاه یک فعال بازار که در قبال بدهی متعهد است یا ابزار مالکانه را منتشر کرده است، با استفاده از یک تکنیک ارزشیابی اندازهگیری کند.
- برای مثال، واحد تجاری ممکن است هنگام استفاده از تکنیک ارزش فعلی، یکی از موارد زیر را درنظر بگیرد:
الف. جریان های نقدی خروجی آتی که فعال بازار انتظار دارد هنگام ایفای تعهد واقع شود که شامل مابهازایی است که فعال بازار برای تقبل تعهد، آن را مطالبه میکند (به بندهای ب۳۱ تا ب۳۳ مراجعه شود).
ب. مبلغی که فعال بازار، برای تقبل یا انتشار ابزار بدهی یا ابزار مالکانه همانند دریافت می کند. این مبلغ مبتنی بر مفروضاتی است که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری قلم همانند (برای مثال، با ویژگی های اعتباری یکسان) در بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای انتشار ابزار بدهی یا ابزار مالکانه با شرایط قراردادی یکسان، مورد استفاده قرار میدهند.
ریسک عدم ایفای تعهد - ارزش منصفانه بدهی، اثر ریسک عدم ایفای تعهد را منعکس می کند. ریسک عدم ایفای تعهد شامل ریسک اعتباری خود واحد تجاری است (طبق تعریف استاندارد حسابداری ۳۷ ابزارهای مالی: افشا)، اما محدود به آن نمی شود. فرض می شود ریسک عدم ایفای تعهد، قبل و بعد از انتقال بدهی، یکسان است.
- واحد تجاری هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه یک بدهی، باید اثر ریسک اعتباری خود (وضعیت اعتباری) و سایر عواملی را در نظر بگیرد که ممکن است احتمال ایفا یا عدم ایفای تعهد را تحت تأثیر قرار دهد. این اثر ممکن است با توجه به بدهی متفاوت باشد، برای مثال:
الف. اینکه بدهی، تعهد تحویل نقد (بدهی مالی) است یا تعهد تحویل کالا یا خدمات (بدهی غیرمالی).
ب. شرایط تضمین اعتباری مرتبط با بدهی، در صورت وجود. - ارزش منصفانه بدهی، اثر ریسک عدم ایفای تعهد را بر مبنای واحد حساب آن منعکس می کند. ناشر بدهی منتشرشده همراه با یک تضمین اعتبار جدانشدنی شخص ثالث که جدا از بدهی گزارش میشود، نباید اثر تضمین اعتبار (مانند تضمین بدهی توسط شخص ثالث) را در اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی در نظر گیرد. اگر تضمین اعتبار جدا از بدهی در نظر گرفته میشود، ناشر هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی، همچنان وضعیت اعتباری خود را در نظر میگیرد و نه وضعیت اعتباری شخص ثالث تضمینکننده.
محدودیتی که از انتقال بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری جلوگیری میکند - واحد تجاری هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه یک بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری، نباید داده ورودی مستقل لحاظ کند یا تعدیلی در سایر دادههای ورودی مرتبط با وجود محدودیتی که از انتقال آن قلم جلوگیری میکند صورت دهد. اثر محدودیتی که از انتقال بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری جلوگیری میکند، به صورت صریح یا ضمنی در سایر دادههای ورودی برای اندازهگیری ارزش منصفانه منظور شده است.
- برای مثال، هم اعتباردهنده و هم ناشر، در تاریخ معامله، قیمت معامله بدهی را با آگاهی کامل از اینکه تعهد شامل محدودیتی است که از انتقال آن جلوگیری میکند، پذیرفتهاند. با توجه به لحاظ شدن محدودیت در قیمت معامله، ضرورتی ندارد در تاریخ معامله، به منظور انعکاس اثر محدودیت بر انتقال، داده ورودی مستقل لحاظ شود یا تعدیلی در دادههای موجود صورت گیرد. همچنین، در تاریخ های بعدی اندازهگیری، لحاظ کردن داده ورودی مستقل یا تعدیل داده ورودی موجود به منظور انعکاس اثر محدودیت بر انتقال الزامی نیست.
بدهی مالی با ویژگی عندالمطالبه - ارزش منصفانه یک بدهی مالی با ویژگی عندالمطالبه (برای مثال، سپرده دیداری) از ارزش منصفانه مبلغ قابل پرداخت در صورت مطالبه، که از نخستین تاریخی که آن مبلغ میتواند قابل پرداخت باشد تنزیل شده است، کم تر نیست.
کاربرد در مورد دارایی های مالی و بدهی های مالی با موقعیت های تهاتری در ریسک های بازار یا ریسک اعتباری طرف معامله - یک واحد تجاری که گروهی از دارایی های مالی و بدهی های مالی را نگهداری میکند، در معرض ریسک های بازار (طبق تعریف استاندارد حسابداری ۳۷) و ریسک اعتباری (طبق تعریف استاندارد حسابداری ۳۷) هر یک از طرف های معامله قرار دارد. چنانچه واحد تجاری، آن گروه از دارایی های مالی و بدهی های مالی را بر مبنای خالص آسیبپذیری خود از ریسک های بازار یا ریسک اعتباری مدیریت کند، واحد تجاری مجاز به استفاده از استثنای این استاندارد در اندازهگیری ارزش منصفانه است. این استثنا، به واحد تجاری اجازه میدهد تا ارزش منصفانه گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی را بر مبنای قیمتی اندازهگیری کند که در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار، بابت فروش موقعیت خرید خالص (یعنی دارایی) در سطح ریسک مشخص، دریافت، یا در نتیجه انتقال موقعیت فروش خالص (یعنی بدهی) در سطح ریسک مشخص، پرداخت خواهد شد. به همین ترتیب، واحد تجاری باید ارزش منصفانه گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی را در تاریخ اندازهگیری، طبق نحوه قیمتگذاری خالص آسیبپذیری از ریسک توسط فعالان بازار، اندازهگیری کند.
- واحد تجاری تنها در صورت انجام تمام موارد زیر، مجاز به استفاده از استثنای مندرج در بند ۴۸ است:
الف. گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی را طبق مدیریت ریسک یا راهبرد سرمایهگذاری مستندشده واحد تجاری، بر مبنای خالص آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک (یا ریسک های) خاص بازار یا ریسک اعتباری خاص طرف معامله مدیریت کند؛
ب. اطلاعاتی درباره گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی، برای مدیران اصلی واحد تجاری طبق تعریف استاندارد حسابداری ۱۲ افشای اطلاعات اشخاص وابسته، بر مبنای اشارهشده در قسمت الف تهیه کند؛
پ. ملزم باشد یا تصمیم گرفته باشد دارایی های مالی و بدهی های مالی مزبور را در صورت وضعیت مالی در پایان هر دوره گزارشگری، به ارزش منصفانه اندازهگیری نماید. - استثنای مندرج در بند ۴۸، به ارائه صورت های مالی ارتباط ندارد. در برخی موارد، برای مثال، زمانی که یکی از استانداردهای حسابداری، ارائه ابزارهای مالی بر مبنای خالص را الزامی یا مجاز نمیداند، مبنای ارائه ابزارهای مالی در صورت وضعیت مالی با مبنای اندازهگیری ابزارهای مالی تفاوت دارد. درچنین موارد، واحد تجاری ممکن است ملزم باشد تعدیلات در سطح پرتفوی (به بندهای ۵۲ تا ۵۵ مراجعه شود) را به هر یک از دارایی ها یا بدهی های تشکیلدهنده گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی که بر مبنای خالص آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک مدیریت میشود، تخصیص دهد. واحد تجاری باید چنین تخصیص هایی را بر مبنایی معقول و یکنواخت، با استفاده از روششناسی متناسب با شرایط انجام دهد.
- واحد تجاری برای استفاده از استثنای مندرج در بند ۴۸، باید درباره رویه حسابداری، طبق استاندارد حسابداری ۳۴ رویههای حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و اشتباهات، تصمیمگیری کند. واحد تجاری که از این استثنا استفاده می کند، باید این رویه حسابداری، شامل رویه تخصیص تعدیلات قیمت های پیشنهادی خرید و فروش (به بندهای ۵۲ تا ۵۴ مراجعه شود) و تعدیلات اعتباری (به بند ۵۵ مراجعه شود) را، در موارد مقتضی، به صورت یکنواخت طی دورههای مختلف برای پرتفویی خاص به کار گیرد.
آسیبپذیری از ریسک های بازار - هنگام به کارگیری استثنای مندرج در بند ۴۸ برای اندازهگیری ارزش منصفانه گروهی از دارایی های مالی و بدهی های مالی، که بر مبنای خالص آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک (یا ریسک های) بازار مدیریت میشود، واحد تجاری باید قیمتی را در دامنه قیمت های پیشنهادی خرید و فروش به کار گیرد که بهترین معرف از ارزش منصفانه در شرایط خالص آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک های بازار است (به بندهای ۶۹ و ۷۰ مراجعه شود).
- واحد تجاری هنگام به کارگیری استثنای مندرج در بند ۴۸، باید اطمینان یابد که ریسک (یا ریسک های) بازار که واحد تجاری در آن گروه دارایی های مالی و بدهی های مالی، در معرض آن (آنها) قرار دارد، تا حد زیادی یکسان است. برای مثال، واحد تجاری ریسک نرخ سود مرتبط با یک دارایی مالی را با ریسک قیمت کالای مرتبط با یک بدهی مالی ترکیب نمیکند، زیرا این کار، آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک نرخ سود یا ریسک قیمت کالا را کاهش نمی دهد. هنگام به کارگیری استثنای مندرج در بند ۴۸، باید برای اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی های مالی و بدهی های مالی گروه، هرگونه ریسک پایه ناشی از پارامترهای غیرهمانند ریسک بازار در نظر گرفته شود.
- به همین ترتیب، مدت زمان قرار گرفتن واحد تجاری در معرض ریسک (یا ریسک های) بازار ناشی از دارایی های مالی و بدهی های مالی، باید تا حد زیادی یکسان باشد. برای مثال، یک واحد تجاری که از قرارداد آتی ۱۲ ماهه در برابر جریان های نقدی مرتبط با آسیبپذیری از ریسک نرخ سود ۱۲ ماهه مربوط به یک ابزار مالی ۵ ساله در گروهی صرفاً متشکل از آن دارایی های مالی و بدهی های مالی استفاده میکند، ارزش منصفانه آسیبپذیری از ریسک نرخ سود ۱۲ ماهه را بر مبنای خالص و ارزش منصفانه آسیبپذیری از باقی مانده ریسک نرخ سود (یعنی سال های دوم تا پنجم) را بر مبنای ناخالص اندازهگیری میکند.
آسیبپذیری از ریسک اعتباری یک طرف معامله مشخص - هنگام به کارگیری استثنای مندرج در بند ۴۸ برای اندازهگیری ارزش منصفانه گروهی از دارایی های مالی و بدهی های مالی در ارتباط با یک طرف معامله مشخص، زمانی که فعالان بازار توافق های موجود که موجب کاهش آسیبپذیری از ریسک اعتباری در شرایط نکول میشوند را در نظر میگیرند، واحد تجاری باید اثر خالص آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک اعتباری مرتبط با طرف معامله یا خالص آسیبپذیری آن طرف معامله از ریسک اعتباری واحد تجاری را در اندازهگیری ارزش منصفانه لحاظ کند (برای مثال، توافق های جامع خالصسازی با طرف معامله یا توافقی که مستلزم مبادله وثیقه بر مبنای خالص آسیبپذیری هر یک از طرف های معامله از ریسک اعتباری طرف دیگر است). اندازهگیری ارزش منصفانه باید منعکسکننده انتظارات فعالان بازار از احتمال اجرایی شدن قانونی برای چنین توافقی در شرایط نکول باشد.
ارزش منصفانه در شناخت اولیه - هنگامی که در یک عملیات مبادلهای، یک دارایی تحصیل یا یک بدهی تقبل میشود، قیمت معامله معادل قیمت پرداختی برای تحصیل دارایی یا قیمت دریافتی برای تقبل بدهی (قیمت ورودی) است. در مقابل، ارزش منصفانه دارایی یا بدهی قیمتی است که در ازای فروش دارایی، دریافت یا در ازای انتقال بدهی، پرداخت میشود (قیمت خروجی). واحدهای تجاری لزوماً دارایی ها را به قیمت پرداختشده برای تحصیل آنها نمی فروشند. به همین ترتیب، واحدهای تجاری لزوماً بدهی ها را به قیمت دریافتشده در ازای تقبل آنها منتقل نمی کنند.
- در بسیاری موارد، قیمت معامله با ارزش منصفانه برابر است (برای مثال، این مورد زمانی مصداق دارد که در تاریخ معامله، خرید یک دارایی در بازاری انجام شود که آن دارایی به فروش میرسد).
- واحد تجاری هنگام تعیین اینکه ارزش منصفانه در شناخت اولیه، با قیمت معامله برابر است یا خیر، باید عوامل مختص به آن معامله و آن دارایی یا بدهی را در نظر بگیرد. در بند ب۴، شرایطی توصیف میشود که در آن شرایط، قیمت معامله ممکن است بیانگر ارزش منصفانه دارایی یا بدهی در شناخت اولیه نباشد.
- چنانچه استاندارد حسابداری دیگری، واحد تجاری را در شناخت اولیه ملزم یا مجاز به اندازهگیری یک دارایی یا یک بدهی به ارزش منصفانه کند و قیمت معامله با ارزش منصفانه تفاوت داشته باشد، واحد تجاری باید هرگونه سود یا زیان حاصل را در صورت سود و زیان شناسایی کند، مگر اینکه استاندارد مزبور، نحوه عمل دیگری را تعیین کرده باشد.
تکنیک های ارزشیابی - واحد تجاری باید از تکنیک های ارزشیابی استفاده کند که متناسب با شرایط است و به منظور اندازهگیری ارزش منصفانه، برای آنها دادههای کافی در دسترس میباشد و استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط را حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل میکند.
- هدف از استفاده از یک تکنیک ارزشیابی، برآورد قیمتی است که بر اساس آن، معاملهای نظاممند برای فروش دارایی یا انتقال بدهی بین فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار انجام میشود. سه تکنیک ارزشیابی که در سطح وسیع مورد استفاده قرار میگیرد، شامل تکنیک با رویکرد بازار، تکنیک با رویکرد بهای تمام شده و تکنیک با رویکرد درآمد است. جنبههای اصلی این رویکردها در بندهای ب۵ تا ب۱۱ به طور خلاصه ارائه میشود. یک واحد تجاری برای اندازهگیری ارزش منصفانه باید از تکنیک های ارزشیابی سازگار با یک یا چند رویکرد از آن رویکردها استفاده نماید.
- در برخی موارد، تنها یک تکنیک ارزشیابی مناسب است (مانند زمانی که دارایی یا بدهی، با استفاده از قیمت های اعلامشده در بازاری فعال برای دارایی ها یا بدهی های همانند، ارزشیابی میشود). در سایر موارد، چندین تکنیک ارزشیابی مناسب خواهد بود (مانند ارزشیابی یک واحد مولد نقد). چنانچه از چندین تکنیک ارزشیابی برای اندازهگیری ارزش منصفانه استفاده میشود، نتایج (یعنی شاخص های مربوط به ارزش منصفانه) باید با توجه به معقول بودن دامنه ارزش های مبتنی بر آن نتایج، ارزیابی شود. اندازهگیری ارزش منصفانه، نقطهای از آن دامنه است که بهترین معرف از ارزش منصفانه در آن شرایط باشد.
- اگر قیمت معامله، ارزش منصفانه در شناخت اولیه باشد و برای اندازهگیری ارزش منصفانه در دورههای بعد، از یک تکنیک ارزشیابی استفاده شود که از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده استفاده میکند، تکنیک ارزشیابی مذکور باید بهگونهای تنظیم شود که نتیجه آن در شناخت اولیه، با قیمت معامله برابر باشد. تنظیم تکنیک ارزشیابی اطمینان میدهد که تکنیک ارزشیابی شرایط جاری بازار را منعکس و به واحد تجاری در تعیین اینکه تعدیل تکنیک ارزشیابی ضرورت دارد یا خیر (برای مثال، ممکن است دارایی یا بدهی دارای یک ویژگی باشد که در تکنیک ارزشیابی مورد توجه قرار نگرفته است)، کمک میکند. پس از شناخت اولیه، هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه با استفاده از تکنیک یا تکنیک های ارزشیابی که از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده استفاده میکنند، واحد تجاری باید اطمینان یابد که آن تکنیک های ارزشیابی، دادههای ورودی قابل مشاهده در بازار (مانند قیمت دارایی یا بدهی مشابه) را در تاریخ اندازهگیری منعکس می کنند.
- تکنیک های ارزشیابی مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه باید با ثبات رویه به کار گرفته شود. با وجود این، تغییر در تکنیک ارزشیابی یا به کارگیری آن (برای مثال، تغییر در وزن آن تکنیک هنگام استفاده از چندین تکنیک ارزشیابی یا تغییر در تعدیل اعمالشده در تکنیک ارزشیابی)، هنگامی مناسب است که آن تغییر، منجر به مبلغی شود که معرف بهتری از ارزش منصفانه یا معادل تکنیک قبلی معرف ارزش منصفانه در آن شرایط باشد. برای مثال، این مورد ممکن است در صورت وقوع هر یک از رویدادهای زیر مصداق داشته باشد:
الف. ایجاد بازارهای جدید؛
ب. در دسترس بودن اطلاعات جدید؛
پ. در دسترس نبودن اطلاعات استفادهشده در گذشته؛
ت. بهبود تکنیک های ارزشیابی؛
ث. تغییر شرایط بازار. - تجدیدنظرهای ناشی از تغییر در یک تکنیک ارزشیابی یا به کارگیری آن، باید طبق استاندارد حسابداری ۳۴ به عنوان تغییر در برآورد حسابداری محسوب شود. با وجود این، افشاهای مندرج در استاندارد حسابداری ۳۴ درخصوص تغییر در برآورد حسابداری، بابت تجدیدنظرهای ناشی از تغییر در یک تکنیک ارزشیابی یا به کارگیری آن، الزامی نیست.
دادههای ورودی تکنیک های ارزشیابی
اصول کلی - در تکنیک های ارزشیابی به کارگرفته شده برای اندازهگیری ارزش منصفانه، باید استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط، حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده حداقل شود.
- مثال هایی از بازارهایی که در آن، دادههای ورودی مربوط به برخی دارایی ها و بدهی ها (برای مثال ابزارهای مالی) ممکن است قابل مشاهده باشد، بازارهای بورس، بازارهای معاملهگری، بازارهای کارگزاری و بازارهای بدون واسطه است (به بند ب۳۴ مراجعه شود).
- یک واحد تجاری باید دادههای ورودی را انتخاب کند که با ویژگی های دارایی یا بدهی مورد نظر که فعالان بازار در معامله آن دارایی یا بدهی در نظر میگیرند، سازگار باشد (به بندهای ۱۱ و ۱۲ مراجعه شود). در برخی موارد، آن ویژگی ها منجر به انجام تعدیل، مانند صرف یا کسر، میشود (برای مثال، صرف کنترل یا کسر منافع فاقد حق کنترل). با وجود این، در اندازهگیری ارزش منصفانه نباید صرف یا کسری لحاظ شود که با واحد حساب مندرج در استانداردی که اندازهگیری ارزش منصفانه را الزامی یا مجاز میکند، سازگار نباشد (به بندهای ۱۳ و ۱۴ مراجعه شود). صرف ها یا کسرهایی که اندازه را به عنوان ویژگی میزان نگهداری دارایی و بدهی توسط واحد تجاری (به ویژه، طبق توصیف بند ۷۹، عامل عرضه بلوکی که قیمت اعلام شده دارایی یا بدهی را به این دلیل تعدیل میکند که حجم عادی معاملات روزانه بازار به اندازهای نیست که مقادیر نگهداریشده توسط واحد تجاری را جذب کند)، نه به عنوان ویژگی دارایی یا بدهی (برای مثال، صرف کنترل هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه منافع دارای حق کنترل) منعکس میکند، در اندازهگیری ارزش منصفانه در نظر گرفته نمیشود. در تمام موارد، به استثنای موارد مشخصشده در بند ۷۸، چنانچه قیمت اعلامشده در یک بازار فعال (یعنی داده ورودی سطح ۱) برای دارایی یا بدهی وجود داشته باشد، واحد تجاری باید هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه، آن قیمت را بدون تعدیل مورد استفاده قرار دهد.
دادههای ورودی مبتنی بر قیمت های پیشنهادی خرید و فروش - اگر دارایی یا بدهی اندازهگیری شده به ارزش منصفانه، دارای قیمت پیشنهادی خرید و فروش باشد (برای مثال، داده ورودی از بازار معاملهگری)، قیمتی که در دامنه قیمت های پیشنهادی خرید و فروش، بهترین معرف از ارزش منصفانه در آن شرایط است، صرفنظر از جایگاه آن داده ورودی در طبقهبندی سلسله مراتب ارزش منصفانه (یعنی سطح ۱، ۲ یا ۳؛ به بندهای ۷۱ تا ۸۹ مراجعه شود)، باید برای اندازهگیری ارزش منصفانه مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از قیمت های پیشنهادی خرید برای موقعیت دارایی و قیمت های پیشنهادی فروش برای موقعیت بدهی جایز است، اما الزامی نیست.
- این استاندارد، استفاده از قیمتگذاری بر مبنای میانگین قیمت های بازار یا سایر روش های قیمتگذاری را که فعالان بازار به عنوان راهکار عملی برای اندازهگیری ارزش منصفانه در دامنه قیمت های پیشنهادی خرید و فروش به کار میگیرند، منع نمیکند.
سلسله مراتب ارزش منصفانه - در این استاندارد، برای افزایش ثبات رویه و قابلیت مقایسه در اندازهگیری ارزش منصفانه و افشاهای مرتبط با آن، سلسله مراتب ارزش منصفانه تعیین میشود که به موجب آن، دادههای ورودی تکنیک های ارزشیابی برای استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه، در سه سطح طبقهبندی می شوند (به بندهای ۷۵ تا ۸۹ مراجعه شود). در سلسله مراتب ارزش منصفانه، بالاترین اولویت مربوط به قیمت های اعلامشده (تعدیلنشده) در بازارهای فعال برای دارایی ها و بدهی های همانند (دادههای ورودی سطح ۱) و پایینترین اولویت مربوط به دادههای ورودی غیرقابل مشاهده (دادههای ورودی سطح ۳) است.
- در برخی موارد، دادههای ورودی مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه یک دارایی یا یک بدهی، ممکن است در سطوح مختلف سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی شوند. در این موارد، کلیت اندازهگیری ارزش منصفانه، در همان سطحی از سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود که یک داده ورودی در پایینترین سطحی که نسبت به کلیت اندازهگیری بااهمیت است، در آن سطح طبقهبندی شده باشد. ارزیابی اهمیت یک داده ورودی خاص نسبت به کلیت اندازهگیری، مستلزم قضاوت و در نظر گرفتن عوامل مختص دارایی یا بدهی است. هنگام تعیین سطحی از سلسله مراتب ارزش منصفانه که اندازهگیری ارزش منصفانه در آن سطح طبقهبندی میشود، نباید تعدیلاتی برای دستیابی به اندازهگیری مبتنی بر ارزش منصفانه، مانند مخارج فروش هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش، لحاظ گردد.
- قابلیت دسترسی به دادههای ورودی مربوط و ماهیت نسبتاً ذهنی آنها ممکن است بر انتخاب تکنیک های ارزشیابی مناسب اثر بگذارد (به بند ۶۰ مراجعه شود). با وجود این، سلسله مراتب ارزش منصفانه، دادههای ورودی تکنیک های ارزشیابی، و نه تکنیک های ارزشیابی مورد استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه، را اولویتبندی میکند. برای مثال، اندازهگیری ارزش منصفانه با استفاده از تکنیک ارزش فعلی، با توجه به اهمیت دادههای ورودی نسبت به کلیت اندازهگیری و سطحی از سلسله مراتب ارزش منصفانه که دادههای ورودی مزبور در آن سطح طبقهبندی شدهاند، ممکن است در سطح ۲ یا سطح ۳ طبقهبندی شود.
- اگر یک داده ورودی قابل مشاهده مستلزم تعدیل با استفاده از یک داده ورودی غیرقابل مشاهده باشد و آن تعدیل به میزان قابل ملاحظهای ارزش منصفانه را بالاتر یا پایینتر اندازهگیری کند، اندازهگیری حاصل در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود. برای مثال، اگریک فعال بازار، هنگام برآورد قیمت دارایی، اثر محدودیت فروش دارایی را در نظر گیرد، واحد تجاری برای انعکاس اثر آن محدودیت، قیمت اعلامشده را تعدیل میکند. اگر قیمت اعلامشده، یک داده ورودی سطح ۲ و تعدیل مورد نظر، داده ورودی غیرقابل مشاهدهای باشد که نسبت به کلیت اندازهگیری بااهمیت است، اندازهگیری در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی می شود.
دادههای ورودی سطح ۱ - دادههای ورودی سطح ۱، قیمت های اعلامشده (تعدیلنشده) در بازارهای فعال برای دارایی ها یا بدهی های همانند است که واحد تجاری میتواند در تاریخ اندازهگیری به آنها دست یابد.
- قیمت اعلامشده در بازار فعال، قابل اتکاترین شواهد از ارزش منصفانه را فراهم میکند و به استثنای مورد مندرج در بند ۷۸، در صورت در دسترس بودن، باید بدون تعدیل برای اندازهگیری ارزش منصفانه به کار گرفته شود.
- داده ورودی سطح ۱، برای بسیاری از دارایی های مالی و بدهی های مالی که برخی از آنها در چندین بازار فعال (برای مثال، در بورس های مختلف) معامله میشوند، در دسترس است. بنابراین، در سطح ۱، بر تعیین هر دو مورد زیر تأکید میشود:
الف. بازار اصلی برای دارایی یا بدهی یا، در صورت نبود بازار اصلی، بازار دارای بیشترین مزایا برای دارایی یا بدهی؛
ب. اینکه واحد تجاری میتواند آن دارایی یا بدهی را در تاریخ اندازهگیری به قیمت مزبور در آن بازار معامله کند یا خیر. - واحد تجاری نباید داده ورودی سطح ۱ را به استثنای شرایط زیر، تعدیل کند:
الف. هنگامی که واحد تجاری تعداد زیادی دارایی یا بدهی (برای مثال اوراق بدهی) مشابه (اما غیرهمانند) در اختیار دارد که به ارزش منصفانه اندازهگیری میشوند و برای هر یک از دارایی ها یا بدهی ها، قیمت اعلامشده در بازار فعال در دسترس است اما به آسانی قابل دستیابی نیست (یعنی با توجه به تعداد زیاد دارایی ها یا بدهی های مشابه که واحد تجاری در اختیار دارد، کسب اطلاعات مرتبط با قیمتگذاری برای هر یک از دارایی ها یا بدهی ها به طور اختصاصی در تاریخ اندازهگیری دشوار است). در این شرایط، واحد تجاری ممکن است به عنوان یک راهکار عملی، ارزش منصفانه را با استفاده از روش قیمتگذاری جایگزین اندازهگیری کند که صرفاً بر مبنای قیمت های اعلامشده در بازار نیست (برای مثال، قیمتگذاری ماتریسی). با وجود این، استفاده از روش قیمتگذاری جایگزین، موجب اندازهگیری ارزش منصفانهای میشود که در سطح پایینتری از سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میگردد.
ب. هنگامی که قیمت اعلامشده در یک بازار فعال، بیانگر ارزش منصفانه در تاریخ اندازهگیری نیست. این مورد زمانی مصداق دارد که برای مثال، رویدادهای مهمی (مانند معاملات در بازار بدون واسطه، دادوستد در بازار کارگزاری یا اطلاعیهها) پس از بسته شدن بازار و پیش از تاریخ اندازهگیری واقع شود. واحد تجاری برای تشخیص این رویدادها که ممکن است بر اندازهگیری ارزش منصفانه اثر بگذارد، باید رویهای را تعیین کند و به طور یک نواخت به کار گیرد. با وجود این، تعدیل قیمت اعلامشده بابت اطلاعات جدید، موجب اندازهگیری ارزش منصفانهای میشود که در سطح پایینتری از سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میگردد.
پ. هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری با استفاده از قیمت اعلامشده برای قلم همانندی که در بازار فعال به عنوان دارایی معامله میشود و لازم است آن قیمت بابت عوامل مختص آن قلم یا آن دارایی تعدیل شود (به بند ۳۹ مراجعه شود). اگر الزام به تعدیل قیمت اعلامشده برای آن دارایی وجود نداشته باشد، نتیجه اندازهگیری، ارزش منصفانهای است که در سطح ۱ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود. با وجود این، هرگونه تعدیل قیمت اعلامشده دارایی، موجب اندازهگیری ارزش منصفانهای میشود که در سطح پایینتری از سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میگردد. - اگر واحد تجاری موقعیت یک دارایی یا یک بدهی را در اختیار داشته باشد (شامل موقعیتی متشکل از تعداد زیادی دارایی یا تعداد زیادی بدهی همانند، نظیر مجموعهای از ابزارهای مالی) و آن دارایی یا بدهی در بازار فعال معامله شود، ارزش منصفانه آن دارایی یا بدهی، باید بر اساس قیمت اعلامشده هر دارایی و بدهی و مقدار نگهداریشده توسط واحد تجاری، در سطح ۱ اندازهگیری شود. این مورد، حتی در شرایطی مصداق دارد که حجم عادی معاملات روزانه بازار به اندازهای نیست که مقادیر نگهداریشده توسط واحد تجاری را جذب کند و قراردادن سفارش های فروش این موقعیت در یک معامله واحد، ممکن است بر قیمت اعلامشده اثر بگذارد.
دادههای ورودی سطح ۲ - دادههای ورودی سطح ۲، دادههای ورودی غیر از قیمت های اعلامشده مشمول سطح ۱ هستند و برای دارایی یا بدهی مورد نظر، به طور مستقیم یا غیرمستقیم قابل مشاهده میباشند.
- اگر دارایی یا بدهی مورد نظر، دوره زمانی معین (قراردادی) داشته باشد، داده ورودی سطح ۲ باید برای بخش عمدهای از کل دوره زمانی دارایی یا بدهی، قابل مشاهده باشد. دادههای ورودی سطح ۲ شامل موارد زیر است:
الف. قیمت اعلامشده برای دارایی ها یا بدهی های مشابه در بازارهای فعال.
ب. قیمت اعلامشده برای دارایی ها یا بدهی های همانند یا مشابه در بازارهایی که فعال نیستند.
پ. دادههای ورودی غیر از قیمت های اعلامشده، که برای دارایی یا بدهی مورد نظر، قابل مشاهده است. برای مثال: - منحنی های بازده و نرخ های سود قابل مشاهده در فواصل زمانی مشخص اعلامشده؛
- نوسان های مورد انتظار؛
- تفاوت های اعتباری.
ت. دادههای ورودی تأییدشده بازار. - تعدیلات دادههای ورودی سطح ۲، با توجه به عوامل مختص دارایی یا بدهی متفاوت است. این عوامل شامل موارد زیر است:
الف. وضعیت یا موقعیت مکانی دارایی؛
ب. میزان ارتباط دادههای ورودی با اقلامی که با دارایی یا بدهی مورد نظر قابل مقایسه هستند (شامل عوامل تشریحشده در بند ۳۹)؛
پ. حجم یا سطح فعالیت در بازارهایی که دادههای ورودی در آنها مشاهده میشود. - اگر برای تعدیلات، از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده بااهمیت استفاده شود، تعدیل داده ورودی سطح ۲ که نسبت به کلیت اندازهگیری بااهمیت است، میتواند موجب اندازهگیری ارزش منصفانهای شود که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میگردد.
- بند ب۳۵، استفاده از دادههای ورودی سطح ۲ برای برخی دارایی ها و بدهی ها را توصیف میکند.
دادههای ورودی سطح ۳ - دادههای ورودی سطح ۳، دادههای ورودی غیرقابل مشاهده برای دارایی یا بدهی هستند.
- دادههای ورودی غیرقابل مشاهده برای اندازهگیری ارزش منصفانه باید تا اندازهای مورد استفاده قرار گیرند که دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط در دسترس نباشند، مانند شرایطی که برای دارایی یا بدهی در تاریخ اندازهگیری، فعالیت بازار وجود ندارد یا کم است. با وجود این، هدف اندازهگیری ارزش منصفانه، یعنی قیمت خروجی در تاریخ اندازهگیری از دیدگاه یک فعال بازار دارنده دارایی یا متعهد بدهی، تغییر نمیکند. بنابراین، دادههای ورودی غیرقابل مشاهده باید مفروضاتی که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی بکار میگیرند، شامل مفروضات درباره ریسک، را منعکس کند.
- مفروضات درباره ریسک، شامل ریسک ذاتی تکنیک ارزشیابی خاص مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه (مانند مدل قیمتگذاری) و ریسک ذاتی دادههای ورودی تکنیک ارزشیابی است. اگر فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی یکی از این ریسک ها را در نظر بگیرند، اندازهگیری بدون تعدیل بابت ریسک، بیانگر اندازهگیری ارزش منصفانه نخواهد بود. برای مثال، ممکن است در صورت وجود عدم اطمینان قابل ملاحظه در اندازهگیری، تعدیل بابت ریسک ضروری باشد (مانند هنگامی که در حجم یا سطح فعالیت بازار برای دارایی ها یا بدهی های مشابه در مقایسه با فعالیت عادی بازار برای دارایی یا بدهی مورد نظر، کاهش قابل ملاحظه وجود دارد و طبق بندهای ب۳۷ تا ب۴۷، واحد تجاری تشخیص میدهد که قیمت معامله یا قیمت اعلامشده بیانگر ارزش منصفانه نیست).
- واحد تجاری باید دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را با استفاده از بهترین اطلاعات در دسترس در آن شرایط، که میتواند شامل دادههای خود واحد تجاری باشد، ایجاد کند. واحد تجاری برای ایجاد دادههای ورودی غیرقابل مشاهده، میتواند با دادههای خود، کار را آغاز نماید؛ اما اگر اطلاعاتی که به طور معقول در دسترس است نشان دهد که سایر فعالان بازار از دادههای متفاوتی استفاده میکنند یا دادههای خاصی درباره واحد تجاری وجود دارد که در دسترس سایر فعالان بازار نیست (مانند همافزایی خاص واحد تجاری)، واحد تجاری باید دادههای خود را تعدیل کند. واحد تجاری برای کسب اطلاعات درباره مفروضات فعالان بازار، نیاز نیست تلاش گستردهای انجام دهد. با وجود این، واحد تجاری باید تمام اطلاعات درباره مفروضات فعالان بازار را که بطور معقول در دسترس است، در نظر بگیرد. دادههای ورودی غیرقابل مشاهده که به شیوه تشریحشده در بالا ایجاد میشود، به عنوان مفروضات فعالان بازار تلقی میشود و هدف اندازهگیری ارزش منصفانه حاصل میگردد.
- بند ب۳۶، استفاده از دادههای ورودی سطح ۳ برای برخی دارایی ها و بدهی ها را توصیف میکند.
افشا - واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که در ارزیابی هر دو مورد زیر، به استفادهکنندگان صورت های مالی کمک کند:
الف. تکنیک های ارزشیابی و دادههای ورودی مورد استفاده برای اندازهگیری دارایی ها و بدهی هایی که پس از شناخت اولیه، در صورت وضعیت مالی به طور متناوب یا غیرمتناوب به ارزش منصفانه اندازهگیری میشود.
ب. در مورد اندازهگیریهای متناوب ارزش منصفانه با استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده بااهمیت (سطح ۳)، تأثیر اندازهگیریها بر سود یا زیان دوره یا سایر اقلام سود و زیان جامع دوره. - واحد تجاری برای دستیابی به اهداف مندرج در بند ۹۰، باید تمام موارد زیر را در نظر بگیرد:
الف. سطح جزئیات لازم برای رعایت الزامات افشا؛
ب. میزان تأکید بر هر یک از الزامات مختلف؛
پ. میزان تجمیع یا تفکیک مورد نظر؛
ت. اینکه استفادهکنندگان صورت های مالی، برای ارزیابی اطلاعات کمّی افشاشده، به اطلاعات بیشتر نیاز دارند یا خیر.
اگر موارد افشاشده طبق این استاندارد و سایر استانداردهای حسابداری، برای دستیابی به اهداف مندرج در بند ۹۰ کافی نباشد، واحد تجاری باید اطلاعات بیشتری را که برای دستیابی به آن اهداف ضروری است، افشا کند. - واحد تجاری به منظور دستیابی به اهداف مندرج در بند ۹۰، باید حداقل اطلاعات زیر را برای هر طبقه از دارایی ها و بدهی ها (برای کسب اطلاعات از نحوه تعیین طبقههای مناسب دارایی ها و بدهی ها، به بند ۹۳ مراجعه شود) که پس از شناخت اولیه، در صورت وضعیت مالی به ارزش منصفانه اندازهگیری می شود (شامل اندازهگیری های مبتنی بر ارزش منصفانه در دامنه کاربرد این استاندارد)، افشا کند:
الف. برای اندازهگیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه، اندازهگیری ارزش منصفانه در پایان دوره گزارشگری، و برای اندازهگیری های غیرمتناوب ارزش منصفانه، دلایل اندازهگیری. اندازهگیریهای متناوب دارایی ها یا بدهی ها به ارزش منصفانه، به مواردی اطلاق میشود که طبق سایر استانداردهای حسابداری، انعکاس آن در صورت وضعیت مالی پایان هر دوره گزارشگری الزامی یا مجاز است. اندازهگیری غیرمتناوب دارایی ها یا بدهی ها به ارزش منصفانه، شامل مواردی است که سایر استانداردهای حسابداری، انعکاس به ارزش منصفانه در صورت وضعیت مالی را در شرایط خاصی الزامی یا مجاز میکنند.
ب. برای اندازهگیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه، سطح سلسله مراتب ارزش منصفانه (سطح ۱، ۲ یا ۳) که در آن سطح، اندازهگیری های ارزش منصفانه به طور کامل طبقهبندی میشوند.
پ. برای دارایی ها و بدهی هایی که در پایان دوره گزارشگری به طور متناوب به ارزش منصفانه اندازهگیری میشوند، مبالغ انتقال بین سطح ۱ و سطح ۲ سلسله مراتب ارزش منصفانه، دلایل انتقال و رویه واحد تجاری برای تعیین زمانی که فرض می شود انتقال بین سطوح واقع شده است (به بند ۹۴ مراجعه شود). انتقال به هر سطح، باید جدا از انتقال از آن سطح، افشا و تشریح گردد.
ت. برای اندازهگیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه که در سطح ۲ و سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی شدهاند، شرحی از تکنیک یا تکنیک های ارزشیابی و دادههای ورودی مورد استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه. اگر تکنیک ارزشیابی تغییر کند (برای مثال، تغییر از تکنیک با رویکرد بازار به تکنیک با رویکرد درآمد یا استفاده از تکنیک ارزشیابی دیگر)، واحد تجاری باید این تغییر و دلیل یا دلایل آن را افشا کند. برای اندازهگیری های ارزش منصفانه که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی شدهاند، واحد تجاری باید اطلاعات کمّی درباره دادههای ورودی بااهمیت غیرقابل مشاهده مورد استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه را ارائه کند. اگر هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه توسط واحد تجاری، دادههای ورودی غیرقابل مشاهده کمّی ایجاد نشده باشد (مانند زمانی که واحد تجاری قیمت معاملات گذشته یا اطلاعات قیمتگذاری اشخاص ثالث را بدون تعدیل استفاده میکند)، واحد تجاری ملزم به ایجاد اطلاعات کمّی برای مطابقت با این الزامات افشا نیست. با وجود این، هنگام ارائه این افشا، واحد تجاری نمی تواند دادههای ورودی غیرقابلمشاهده کمّی را که برای اندازهگیری ارزش منصفانه بااهمیت و به طور معقول در دسترس واحد تجاری است، نادیده بگیرد.
ث. برای اندازهگیری های متناوب ارزش منصفانه که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود، صورت تطبیق ماندههای ابتدا و پایان دوره، که تغییرات طی دوره قابل انتساب به موارد زیر را جداگانه افشا میکند: - جمع سودها یا زیان های شناساییشده طی دوره در صورت سود و زیان، و قلم یا اقلام اصلی مندرج در صورت سود و زیان که سودها یا زیان های مذکور در آن(ها) شناسایی میشود.
- جمع سودها یا زیان های شناساییشده طی دوره در صورت سود و زیان جامع، و قلم یا اقلام اصلی مندرج در صورت سود و زیان جامع که در آن(ها)، سودها یا زیان های مذکور شناسایی میشود.
- خرید، فروش، انتشار و تسویه (هر یک از انواع تغییرات، جداگانه افشا میشود).
- مبالغ انتقال به سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه یا انتقال از آن سطح، دلایل این انتقال و رویه واحد تجاری برای تعیین زمانی که فرض میشود انتقال بین سطوح واقع شده است (به بند ۹۴ مراجعه شود). انتقال به سطح ۳ باید جدا از انتقال از سطح ۳ افشا و تشریح شود.
ج. برای اندازهگیری های متناوب ارزش منصفانه که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود، جمع سودها یا زیان های طی دوره در قسمت (ث)(۱) در صورت سود و زیان، که قابل انتساب به تغییر در سودها یا زیان های تحققنیافته مربوط به دارایی ها و بدهی های نگهداریشده در پایان دوره گزارشگری است، و قلم یا اقلام اصلی صورت سود و زیان که سودها یا زیان های تحققنیافته مزبور در آن(ها) شناسایی میشود.
چ. برای اندازهگیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود، شرحی از فرایندهای ارزشیابی مورد استفاده واحد تجاری (برای مثال، شامل نحوه تصمیمگیری واحد تجاری درباره خطمشیها و روش های ارزشیابی آن و نحوه تجزیه و تحلیل تغییر در اندازهگیری های ارزش منصفانه در دورههای مختلف).
ح. برای اندازهگیری های متناوب ارزش منصفانه که در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه طبقهبندی میشود: - برای تمام این اندازهگیری ها، شرحی از حساسیت اندازهگیری ارزش منصفانه به تغییر در دادههای ورودی غیرقابل مشاهده، مشروط بر اینکه تغییر در آن دادههای ورودی به میزان قابل ملاحظهای ارزش منصفانه را بالاتر یا پایینتر اندازهگیری کند. اگر بین این دادههای ورودی و سایر دادههای ورودی غیرقابل مشاهده مورد استفاده در اندازهگیری ارزش منصفانه، روابط درونی وجود داشته باشد، واحد تجاری باید شرحی از آن روابط درونی و نحوه کاهش یا تشدید اثر تغییر در دادههای ورودی غیرقابل مشاهده بر اندازهگیری ارزش منصفانه را ارائه کند. به منظور انطباق با الزامات افشا، تشریح حساسیت به تغییر در دادههای ورودی غیرقابل مشاهده باید حداقل شامل دادههای ورودی غیرقابل مشاهده افشاشده در انطباق با قسمت (ت) باشد.
- در مورد دارایی های مالی و بدهی های مالی، اگر تغییر یک یا چند داده ورودی غیرقابل مشاهده به منظور انعکاس مفروضات دیگری که به طور معقول محتمل است، ارزش منصفانه را به طور بااهمیتی تغییر دهد، واحد تجاری باید این موضوع را بیان و اثر آن تغییرات را افشا کند. واحد تجاری باید نحوه محاسبه اثر یک تغییر جهت انعکاس مفروضات دیگری که به طور معقول محتمل است را افشا کند. برای این منظور، اهمیت باید با توجه به سود یا زیان دوره و مجموع دارایی ها یا مجموع بدهی ها یا هنگام شناسایی تغییرات ارزش منصفانه در سایر اقلام سود و زیان جامع، نسبت به کل حقوق مالکانه مورد قضاوت قرار گیرد.
خ. در صورتی که بیشترین و بهترین استفاده از دارایی غیرمالی با استفاده فعلی آن متفاوت باشد، برای اندازهگیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه، واحد تجاری باید این موضوع و دلیل استفاده از دارایی غیرمالی به شیوهای متفاوت از بیشترین و بهترین استفاده را افشا کند. - واحد تجاری باید طبقههای مناسب دارایی ها و بدهی ها را بر مبنای موارد زیر تعیین کند:
الف. ماهیت، ویژگی ها و ریسک های دارایی یا بدهی؛
ب. سطحی از سلسله مراتب ارزش منصفانه که اندازهگیری ارزش منصفانه در آن سطح طبقهبندی میشود.
تعداد طبقههای بیشتر ممکن است برای اندازهگیری ارزش منصفانه طبقهبندی شده در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه ضرورت یابد، زیرا درجه عدم اطمینان و ذهنی بودن این اندازهگیری ها بیشتر است. تعیین طبقههای مناسب دارایی ها و بدهی ها که در مورد آنها اندازهگیری های ارزش منصفانه باید افشا شود، مستلزم قضاوت است. یک طبقه از دارایی ها و بدهی ها در مقایسه با اقلام اصلی ارائهشده در صورت وضعیت مالی، اغلب مستلزم تفکیک بیشتر است. با وجود این، واحد تجاری برای تطبیق با اقلام اصلی ارائهشده در صورت وضعیت مالی باید اطلاعات کافی را ارائه کند. چنانچه استاندارد حسابداری دیگری، طبقهای را برای یک دارایی یا یک بدهی مشخص کند، در صورتی که آن طبقه الزامات این بند را احراز نماید، واحد تجاری ممکن است برای ارائه الزامات افشای این استاندارد، از آن طبقه استفاده کند. - واحد تجاری باید طبق بند ۹۲(پ) و (ث)(۴)، رویه خود برای تعیین زمانی که فرض می شود انتقال بین سطوح سلسله مراتب ارزش منصفانه واقع شده است را افشا کند و به طور یکنواخت به کار گیرد. رویه زمان بندی شناسایی انتقال ها، باید برای انتقال به سطوح مختلف و انتقال از سطوح مختلف یکسان باشد. مثال هایی در ارتباط با رویههای تعیین زمان بندی انتقال ها، شامل موارد زیر است:
الف. تاریخ رویداد یا تغییر در شرایط که موجب انتقال شده است.
ب. ابتدای دوره گزارشگری.
پ. پایان دوره گزارشگری. - اگر واحد تجاری، به منظور استفاده از استثنای مندرج در بند ۴۸، یک رویه حسابداری را انتخاب کند، باید این موضوع را افشا کند.
- واحد تجاری باید برای هر یک از طبقههای دارایی ها و بدهی ها که در صورت وضعیت مالی به ارزش منصفانه اندازهگیری نمیشود، اما ارزش منصفانه آن افشا میگردد، اطلاعات الزامی طبق بند ۹۲(ب)، (ت) و (خ) را افشا کند. با وجود این، واحد تجاری ملزم به ارائه افشاهای کمّی الزامی طبق بند ۹۲(ت) در خصوص دادههای ورودی غیرقابل مشاهده بااهمیت مورد استفاده در اندازهگیری های ارزش منصفانه طبقهبندیشده در سطح ۳ سلسله مراتب ارزش منصفانه نیست. واحد تجاری برای چنین دارایی ها و بدهی هایی، سایر افشاهای الزامی طبق این استاندارد را ارائه میکند.
- درخصوص یک بدهی که به ارزش منصفانه، اندازهگیری و همراه با تضمین های اعتبار جدانشدنی اشخاص ثالث منتشر شده است، ناشر باید وجود تضمین اعتبار و اینکه در اندازهگیری ارزش منصفانه بدهی منعکس گردیده است یا خیر را افشا کند.
- واحد تجاری باید افشاهای کمیّ الزامی طبق این استاندارد را به شکل جدول ارائه کند، مگر اینکه شکل دیگر ارائه مناسبتر باشد.
تاریخ اجرا
۹۹ . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورت های مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۴۰۰ و بعد از آن شروع می شود، لازمالاجراست.
مطابقت با استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی - با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۳ اندازهگیری ارزش منصفانه (ویرایش ۲۰۱۸) نیز رعایت می شود.
پیوست الف
اصطلاحات تعریف شده
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد حسابداری است.
بازار فعال بازاری که در آن، معاملات دارایی یا بدهی، به دفعات و حجمی انجام میشود که برای ارائه مستمر اطلاعات قیمتگذاری کافی است.
رویکرد بهای تمام شده یک تکنیک ارزشیابی که منعکسکننده مبلغی است که در حال حاضر برای جایگزین کردن ظرفیت ارائه خدمت یک دارایی (که اغلب بهای جایگزینی جاری نامیده میشود) مورد نیاز است.
قیمت ورودی قیمتی که در یک عملیات مبادلهای، بابت تحصیل یک دارایی، پرداخت یا برای تقبل یک بدهی، دریافت میشود.
عملیات مبادلهای عملیاتی که در آن، یک واحد تجاری دارایی را دریافت یا بدهی را تقبل میکند و در ازای آن، ارزش تقریباً برابری را به شخص دیگر انتقال میدهد.
قیمت خروجی قیمتی که بابت فروش یک دارایی، دریافت یا برای انتقال یک بدهی، پرداخت میشود.
جریان های نقدی مورد انتظار میانگین موزونشده بر اساس احتمالات (یعنی میانگین توزیع) جریان های نقدی آتی.
ارزش منصفانه قیمتی که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود.
بیشترین و بهترین استفاده استفادهای از یک دارایی غیرمالی توسط فعالان بازار که ارزش دارایی یا گروه دارایی ها و بدهی ها (برای مثال، یک فعالیت تجاری) که دارایی در آن قرار دارد را حداکثر میکند.
رویکرد درآمد تکنیک های ارزشیابی که مبالغ آتی (برای مثال، جریان های نقدی یا درآمدها و هزینهها) را به یک مبلغ جاری واحد (یعنی تنزیلشده) تبدیل میکند. اندازهگیری ارزش منصفانه بر مبنای ارزشی تعیین میشود که نشاندهنده انتظارات فعلی بازار درباره آن مبالغ آتی است.
دادههای ورودی مفروضاتی، شامل مفروضات درباره ریسک، که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی به کار میگیرند، مانند:
الف. ریسک ذاتی تکنیک ارزشیابی خاص مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه (مانندمدل قیمتگذاری)؛
ب. ریسک ذاتی دادههای ورودی تکنیک ارزشیابی.
دادههای ورودی ممکن است قابل مشاهده یا غیرقابل مشاهده باشند.
دادههای ورودی سطح ۱ قیمت های اعلامشده (تعدیلنشده) در بازارهای فعال برای دارایی ها یا بدهی های همانند که واحد تجاری میتواند در تاریخ اندازهگیری به آنها دست یابد.
دادههای ورودی سطح ۲ دادههای ورودی به غیر از قیمت های اعلامشده در سطح ۱، که برای دارایی یا بدهی به طور مستقیم یا غیرمستقیم، قابل مشاهده هستند.
دادههای ورودی سطح ۳ دادههای ورودی غیرقابل مشاهده برای دارایی یا بدهی.
رویکرد بازار یک تکنیک ارزشیابی که در آن از قیمت ها و سایر اطلاعات مربوط ایجادشده از طریق معاملات بازار درخصوص دارایی های همانند یا قابل مقایسه (یعنی مشابه)، بدهی های همانند یا قابل مقایسه (یعنی مشابه) یا گروه دارایی ها و بدهی ها، برای مثال یک فعالیت تجاری، استفاده میشود.
دادههای ورودی تأییدشده بازار دادههای ورودی که اساساً با استفاده از روش همبستگی یا سایر روش ها، از دادههای ورودی قابل مشاهده بازار استخراج میشود یا توسط این دادهها تأیید میگردد.
فعالان بازار خریداران و فروشندگان دارایی یا بدهی در بازار اصلی(یا بازار دارای بیشترین مزایا) که دارای تمام ویژگی های زیر هستند:
الف. آنها از یکدیگر مستقل هستند، یعنی اشخاص وابسته طبق تعریف استاندارد حسابداری ۱۲ نیستند؛ اگرچه، در صورتی که واحد تجاری شواهدی داشته باشد که معامله با اشخاص وابسته در شرایط بازار انجام شده است، قیمت در معامله با اشخاص وابسته ممکن است به عنوان یک داده ورودی در اندازهگیری ارزش منصفانه مورد استفاده قرار گیرد.
ب. آنها مطلع هستند؛ یعنی با استفاده از تمام اطلاعات در دسترس، شامل اطلاعاتی که به دست آوردن آن ممکن است نیازمند تلاشی معمول و نظاممند باشد، به درک معقولی از دارایی یا بدهی و معامله دست یافتهاند.
پ. آنها توانایی انجام معامله دارایی یا بدهی را دارند.
ت. آنها مایل به انجام معامله دارایی یا بدهی هستند؛ یعنی برای انجام معامله انگیزه دارند اما مجبور یا وادار به انجام آن نشدهاند.
بازار دارای بیشترین مزایا بازاری که پس از در نظر گرفتن مخارج معامله و مخارج حمل، مبلغ قابل دریافت بابت فروش دارایی را حداکثر یا مبلغ قابل پرداخت برای انتقال بدهی را حداقل میکند.
ریسک عدم ایفای تعهد ریسک اینکه یک واحد تجاری تعهدی را ایفا نکند. ریسک عدم ایفای تعهد شامل ریسک اعتباری خود واحد تجاری است، اما ممکن است محدود به آن نباشد.
دادههای ورودی قابل مشاهده دادههای ورودی که با استفاده از دادههای بازار، مانند اطلاعات در دسترس عموم درباره رویدادها یا معاملات واقعی، ایجاد میشوند و منعکسکننده مفروضاتی هستند که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی به کار میگیرند.
معامله نظاممند معاملهای که فرض می شود در دورهای پیش از تاریخ اندازهگیری، در معرض بازار قرار میگیرد تا انجام فعالیت های بازاریابی مرسوم و معمول برای معامله اینگونه دارایی ها یا بدهی ها امکانپذیر شود. چنین معاملهای، اجباری نیست (مانند انحلال اجباری یا فروش اضطراری).
بازار اصلی بازاری با بیشترین حجم و سطح فعالیت برای دارایی یا بدهی.
صرف ریسک جبران تحمل عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی یک دارایی یا بدهی که فعالان ریسکگریز بازار خواستار آن هستند. به صرف ریسک، ”تعدیل ریسک“ نیز اطلاق می شود.
مخارج معامله مخارج فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای دارایی یا بدهی، که به طور مستقیم قابل انتساب به واگذاری دارایی یا انتقال بدهی است و هر دو معیار زیر را احراز می کند:
الف. به طور مستقیم از معامله مزبور ناشی میشود و برای انجام معامله ضروری است.
ب. واحد تجاری تنها زمانی این مخارج را تحمل میکند که تصمیم به فروش دارایی یا انتقال بدهی گرفته باشد.
مخارج حمل مخارجی که برای حمل دارایی از موقعیت مکانی فعلی به بازار اصلی آن (یا بازار دارای بیشترین مزایا) واقع میشود.
واحد حساب سطح تجمیع یا تفکیک دارایی یا بدهی برای مقاصد شناخت طبق یک استاندارد حسابداری.
دادههای ورودی غیرقابل مشاهده دادههای ورودی که برای آنها دادههای بازار در دسترس نیست و با استفاده از بهترین اطلاعات در دسترس درباره مفروضات مورد استفاده فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی ایجاد میشوند.
پیوست ب
رهنمود بکارگیری
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد حسابداری است. در این پیوست کاربرد بندهای ۱ تا ۹۸ تشریح میشود و همانند سایر بخش های این استاندارد، لازمالاجرا است.
ب۱. قضاوت های انجامشده در وضعیت های مختلف ارزشیابی ممکن است متفاوت باشد. در این پیوست قضاوت هایی تشریح می شود که واحد تجاری ممکن است هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه در وضعیت های مختلف ارزشیابی اعمال کند.
رویکرد اندازهگیری ارزش منصفانه
ب۲. هدف از اندازهگیری ارزش منصفانه، برآورد قیمتی است که بر اساس آن، معاملهای نظاممند برای فروش دارایی یا انتقال بدهی بین فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار انجام می شود. اندازهگیری ارزش منصفانه واحد تجاری را ملزم به تعیین تمام موارد زیر میکند:
الف. دارایی یا بدهی مشخصی که موضوع اندازهگیری است (مطابق با واحد حساب آن).
ب. در مورد یک دارایی غیرمالی، پیشفرض ارزشیابی که برای اندازهگیری مناسب است (مطابق با بیشترین و بهترین استفاده).
پ. بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) دارایی یا بدهی.
ت. تکنیک (یا تکنیک های) ارزشیابی مناسب برای اندازهگیری، با در نظر گرفتن قابلیت دسترسی به دادههای مورد استفاده برای ایجاد دادههای ورودی که مفروضات مورد استفاده فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی و سطحی از سلسله مراتب ارزش منصفانه که دادههای ورودی در آن سطح طبقهبندی میشوند را منعکس میکند.
پیشفرض ارزشیابی برای دارایی های غیرمالی (بندهای ۳۱ تا ۳۳)
ب۳. تأثیر پیشفرض ارزشیابی هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی غیرمالی که در ترکیب با سایر دارایی ها به عنوان یک گروه (پس از نصب یا سایر شیوههای آمادهسازی برای استفاده) یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها (برای مثال، یک فعالیت تجاری) استفاده میشود، بستگی به شرایط دارد. برای مثال:
الف. یک دارایی، صرفنظر از اینکه به طور مستقل یا در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها مورد استفاده قرار گیرد، ارزش منصفانه آن ممکن است یکسان باشد. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که دارایی مورد نظر، یک فعالیت تجاری باشد که فعالان بازار آن فعالیت را ادامه میدهند. در این صورت، معامله مستلزم ارزشیابی کلیت فعالیت تجاری است. استفاده از دارایی ها به عنوان یک گروه در یک فعالیت تجاری دارای تداوم، موجب همافزاییهایی میشود که در دسترس فعالان بازار خواهد بود (یعنی همافزایی های فعالان بازار که به این ترتیب، باید بر ارزش منصفانه دارایی مستقل یا دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها اثر بگذارد).
ب. استفاده از یک دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها ممکن است از طریق تعدیل ارزش آن دارایی، در صورت استفاده به طور مستقل، در اندازهگیری ارزش منصفانه لحاظ شود. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که دارایی مورد نظر یک دستگاه ماشینآلات است و اندازهگیری ارزش منصفانه آن با استفاده از قیمت مشاهدهشده برای ماشینآلات مشابه (نصب نشده یا به شیوهای دیگر، آماده استفاده نیست)، پس از تعدیل بابت مخارج حمل و نصب انجام میشود، بهگونهای که اندازهگیری ارزش منصفانه، وضعیت و موقعیت مکانی فعلی ماشینآلات (نصبشده و آمادهسازیشده برای استفاده) را منعکس میکند.
پ. استفاده از یک دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها ممکن است از طریق مفروضات مورد استفاده فعالان بازار برای اندازهگیری ارزش منصفانه آن دارایی، در اندازهگیری ارزش منصفانه لحاظ شود. برای مثال، اگر دارایی، کالای در جریان ساخت خاصی است که فعالان بازار آن را به محصول نهایی تبدیل میکنند، در اندازهگیری ارزش منصفانه آن موجودی کالا فرض میشود که فعالان بازار، ماشینآلات تخصصی لازم برای تبدیل آن کالای در جریان ساخت به محصول نهایی را تحصیل کردهاند یا تحصیل می کنند.
ت. استفاده از یک دارایی در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها ممکن است در تکنیک ارزشیابی مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه آن دارایی لحاظ شود. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که از روش عایدات مازاد چنددورهای برای اندازهگیری ارزش منصفانه یک دارایی نامشهود استفاده شود، زیرا در این تکنیک ارزشیابی، مشارکت هرگونه دارایی مکمل و بدهی مربوط در گروهی که از چنین دارایی نامشهودی استفاده میشود، به طور خاص در نظر گرفته میشود.
ث. در وضعیت های محدودتر، هنگامی که واحد تجاری از یک دارایی موجود در گروهی از دارایی ها استفاده میکند، واحد تجاری ممکن است با تخصیص ارزش منصفانه گروه دارایی ها به هر یک از دارایی های آن گروه، دارایی مزبور را به مبلغی نزدیک به ارزش منصفانه آن اندازهگیری کند. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که ارزشیابی، دربردارنده املاک باشد و ارزش منصفانه املاک بهسازیشده (یعنی گروه دارایی) به دارایی های تشکیلدهنده آن (مانند زمین و مستحدثات) تخصیص یابد.
ارزش منصفانه در شناخت اولیه (بندهای ۵۶ تا ۵۹)
ب۴. واحد تجاری هنگام تعیین اینکه ارزش منصفانه در شناخت اولیه با قیمت معامله برابر است یا خیر، باید عوامل مختص به آن معامله و عوامل مختص به آن دارایی یا بدهی را در نظر بگیرد. برای مثال، در صورت وجود هر یک از شرایط زیر، قیمت معامله ممکن است معرف ارزش منصفانه دارایی یا بدهی در شناخت اولیه نباشد:
الف. معامله بین اشخاص وابسته باشد، اگرچه، در صورتی که واحد تجاری شواهدی داشته باشد که معامله با اشخاص وابسته در شرایط بازار انجام شده است، قیمت در معامله با اشخاص وابسته ممکن است به عنوان یک داده ورودی در اندازهگیری ارزش منصفانه مورد استفاده قرار گیرد.
ب. معامله به اجبار انجام شود یا فروشنده مجبور به پذیرش قیمت معامله باشد. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که فروشنده با مشکلات مالی مواجه است.
پ. واحد حساب لحاظشده در تعیین قیمت معامله با واحد حساب دارایی یا بدهی اندازهگیریشده به ارزش منصفانه متفاوت باشد. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که دارایی یا بدهی اندازهگیریشده به ارزش منصفانه، تنها یکی از عناصر معامله باشد (برای مثال، در یک ترکیب تجاری) که در این صورت، معامله دربردارنده حقوق و امتیازات اظهارنشدهای است که طبق استاندارد حسابداری دیگری، جداگانه اندازهگیری میشود یا قیمت معامله شامل مخارج معامله است.
ت. بازاری که معامله در آن انجام میشود، از بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) متفاوت باشد. این موضوع ممکن است در شرایطی مصداق داشته باشد که واحد تجاری، معاملهگری باشد که در بازار خردهفروشی با مشتریان معامله می کند، اما بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای معامله خروجی با سایر معاملهگران، بازار معاملهگری باشد که در این صورت ممکن است این بازارها متفاوت باشند.
تکنیک های ارزشیابی (بندهای ۶۰ تا ۶۵)
رویکرد بازار
ب۵. رویکرد بازار، از قیمت ها و سایر اطلاعات مربوط ایجادشده از معاملات بازار برای دارایی های همانند یا قابل مقایسه (یعنی مشابه)، بدهی های همانند یا قابل مقایسه (یعنی مشابه)، یا گروه دارایی ها و بدهی ها (برای مثال یک فعالیت تجاری) استفاده میکند.
ب۶. برای مثال، در تکنیک های ارزشیابی سازگار با رویکرد بازار، اغلب از ضرایب بازار استفاده میشود که این ضرایب، از مجموعهای از اقلام قابل مقایسه حاصل میگردد. ضرایب ممکن است در دامنههایی از ضرایب متفاوت برای هر قلم قابل مقایسه باشد. انتخاب ضریب مناسب در دامنهای از ضرایب، مستلزم قضاوت با در نظر گرفتن عوامل کیفی و کمّی مختص اندازهگیری است.
ب۷. قیمتگذاری ماتریسی، یکی از تکنیک های ارزشیابی سازگار با رویکرد بازار است. قیمتگذاری ماتریسی، یک تکنیک ریاضی است که در این تکنیک اساساً برای تعیین ارزش برخی انواع ابزارهای مالی مانند ابزارهای بدهی، بدون اتکای محض بر قیمت های اعلامشده برای اوراق بهادار خاص، بر رابطه اوراق بهادار با سایر اوراق بهادار مبنا که دارای قیمت اعلامشده است نیز اتکا میشود.
رویکرد بهای تمام شده
ب۸. رویکرد بهای تمام شده، مبلغی را منعکس میکند که در حال حاضر برای جایگزین کردن ظرفیت ارائه خدمت یک دارایی (که اغلب بهای جایگزینی جاری نامیده میشود) مورد نیاز است.
ب۹. از دیدگاه فروشنده فعال در بازار، قیمتی که بابت فروش یک دارایی دریافت میشود، مبتنی بر بهایی است که خریدار فعال در بازار، برای تحصیل یا ساخت دارایی جایگزین با مطلوبیت مشابه، پس از تعدیل بابت نابابی میپردازد. دلیل این موضوع آن است که خریدار فعال در بازار، حاضر به پرداخت مبلغی بیش از مبلغ جایگزین کردن ظرفیت ارائه خدمت آن دارایی نیست. نابابی شامل نابابی فیزیکی، نابابی کارکردی (فناوری) و نابابی اقتصادی (برونسازمانی) است و فراتر از استهلاک برای مقاصد گزارشگری مالی (تخصیص بهای تمام شده تاریخی) یا مقاصد مالیاتی (استفاده از عمر ارائه خدمت معین) است. در بسیاری از موارد، روش بهای جایگزینی جاری برای اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی های مشهودی به کار میرود که در ترکیب با سایر دارایی ها یا در ترکیب با سایر دارایی ها و بدهی ها مورد استفاده قرار میگیرد.
رویکرد درآمد
ب۱۰. در رویکرد درآمد، مبالغ آتی (برای مثال، جریان های نقدی یا درآمدها و هزینهها) به یک مبلغ جاری واحد (یعنی تنزیلشده) تبدیل میشود. در صورت استفاده از رویکرد درآمد، اندازهگیری ارزش منصفانه بر مبنای ارزشی تعیین میشود که نشاندهنده انتظارات فعلی بازار درباره آن مبالغ آتی است.
ب۱۱. تکنیک های ارزشیابی این رویکرد، برای مثال، شامل موارد زیر است:
الف. تکنیک های ارزش فعلی (به بندهای ب۱۲ تا ب۳۰ مراجعه شود)؛
ب. مدل های قیمتگذاری اختیار معامله، نظیر فرمول بلکشولزمرتن یا مدل دوجملهای (یعنی مدل شبکه)، که در آن از تکنیک های ارزش فعلی استفاده میشود و ارزش زمانی و ارزش ذاتی یک اختیار معامله را منعکس می کند؛
پ. روش عایدات مازاد چنددورهای که برای اندازهگیری ارزش منصفانه برخی دارایی های نامشهود مورد استفاده قرار میگیرد.
تکنیک های ارزش فعلی
ب۱۲. در بندهای ب۱۳ تا ب۳۰، استفاده از تکنیک های ارزش فعلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه تشریح میشود. در این بندها، بر تکنیک تعدیل نرخ تنزیل و تکنیک جریان های نقدی مورد انتظار (ارزش فعلی مورد انتظار) تأکید میشود. در بندهای مورد اشاره، استفاده از یک تکنیک ارزش فعلی خاص تجویز نمیشود و استفاده از تکنیک های ارزش فعلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه، به تکنیک های اشارهشده محدود نمیگردد. تکنیک ارزش فعلی مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه، به واقعیت ها و شرایط مختص دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری (برای مثال، اینکه قیمت دارایی ها یا بدهی های قابل مقایسه، در بازار قابل مشاهده است یا خیر) و دسترسی به دادههای کافی بستگی دارد.
اجزای اندازهگیری ارزش فعلی
ب۱۳. ارزش فعلی (یعنی یکی از تکنیک های بکارگیری رویکرد درآمد)، ابزاری است که برای مرتبط کردن مبالغ آتی (مانند ارزش ها یا جریان های نقدی) به مبلغ فعلی با استفاده از نرخ تنزیل، به کار میرود. در اندازهگیری ارزش منصفانه یک دارایی یا یک بدهی با استفاده از تکنیک ارزش فعلی، تمام عناصر زیر از دیدگاه فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در نظر گرفته میشود:
الف. برآورد جریان های نقدی آتی دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری.
ب. انتظارات درباره تغییرات احتمالی مبلغ و زمان بندی جریان های نقدی که منعکسکننده عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی است.
پ. ارزش زمانی پول، که از طریق نرخ دارایی های پولی بدون ریسکی نشان داده میشود که تاریخ سررسید یا دوره آنها با دوره جریان های نقدی مطابقت دارد و برای دارنده آن، عدم اطمینان در زمان بندی و ریسک نکول وجود ندارد (یعنی نرخ بازده بدون ریسک).
ت. قیمت برای تحمل عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی (یعنی صرف ریسک).
ث. سایر عواملی که فعالان بازار در آن شرایط در نظر میگیرند.
ج. در مورد بدهی، ریسک عدم ایفای تعهد مربوط به آن بدهی، شامل ریسک اعتباری خود واحد تجاری (یعنی ریسک خود ناشر).
اصول کلی
ب۱۴. تکنیک های ارزش فعلی، در نحوه به کارگیری عناصر مندرج در بند ب۱۳، متفاوت هستند. با وجود این، تمام اصول کلی زیر، در به کارگیری تکنیک های ارزش فعلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه حاکم است:
الف. جریان های نقدی و نرخ های تنزیل باید مبتنی بر مفروضاتی باشد که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی به کار میگیرند.
ب. جریان های نقدی و نرخ های تنزیل باید تنها عوامل قابل انتساب به دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری را در نظر بگیرند.
پ. برای اجتناب از احتساب مضاعف یا حذف آثار عوامل ریسک، نرخ های تنزیل باید مفروضاتی را منعکس کند که با مفروضات مرتبط با جریان های نقدی سازگار است. برای مثال، در صورت استفاده از جریان های نقدی قراردادی وام، نرخ تنزیلی مناسب است که منعکسکننده عدم اطمینان درباره انتظارات مرتبط با نکول های آتی است (یعنی تکنیک تعدیل نرخ تنزیل). در صورتی که از جریان های نقدی موردانتظار (یعنی موزونشده بر اساس احتمالات) استفاده شود (یعنی تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار)، نباید از همان نرخ استفاده کرد زیرا مفروضات مرتبط با عدم اطمینان درباره نکول های آتی، از قبل در جریان های نقدی مورد انتظار منعکس شده است؛ در مقابل، باید از نرخ تنزیلی استفاده کرد که با ریسک جریان های نقدی مورد انتظار متناسب است.
ت. مفروضات مرتبط با جریان های نقدی و نرخ های تنزیل باید سازگاری درونی داشته باشند. برای مثال، جریان های نقدی اسمی که شامل اثر تورم است، باید با نرخی تنزیل شود که اثر تورم در آن لحاظ شده است. نرخ بازده اسمی بدون ریسک، شامل اثر تورم است. جریان های نقدی واقعی، که اثر تورم از آن خارج شده است، باید با نرخی تنزیل شود که اثر تورم را در بر ندارد. به همین ترتیب، جریان های نقدی پس از مالیات باید با استفاده از نرخ تنزیل پس از مالیات تنزیل شود و جریان های نقدی پیش از مالیات باید با نرخی تنزیل شود که با آن جریان های نقدی سازگار است.
ث. نرخ های تنزیل باید با عوامل زیربنایی اقتصادی آن واحد پولی که جریان های نقدی برحسب آن بیان میشود، سازگار باشد.
ریسک و عدم اطمینان
ب۱۵. اندازهگیری ارزش منصفانه با استفاده از تکنیک های ارزش فعلی، در شرایط عدم اطمینان انجام میشود زیرا جریان های نقدی مورد استفاده، به جای آنکه مبالغ واقعی باشند، مبالغ برآوردی هستند. در بسیاری از موارد، هم مبلغ و هم زمان بندی جریان های نقدی نامطمئن است. حتی مبالغ ثابت قراردادی، مانند پرداخت های مربوط به وام، در صورت وجود ریسک نکول، نامطمئن است.
ب۱۶. فعالان بازار معمولاً خواستار جبران (یعنی صرف ریسک) تحمل عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی دارایی یا بدهی هستند. اندازهگیری ارزش منصفانه باید شامل صرف ریسکی باشد که منعکسکننده مبلغ مورد تقاضای فعالان بازار به عنوان جبران عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی است. در غیر این صورت، این اندازهگیری، ارزش منصفانه را به طور صادقانه بیان نخواهد کرد. در برخی موارد، تعیین صرف ریسک مناسب ممکن است دشوار باشد. با وجود این، درجه دشواری، به تنهایی دلیل کافی برای در نظر نگرفتن صرف ریسک نیست.
ب۱۷. تکنیک های ارزش فعلی، از نظر نحوه تعدیل بابت ریسک و نوع جریان های نقدی مورد استفاده، با یکدیگر تفاوت دارند. برای مثال:
الف. در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل (به بندهای ب۱۸ تا ب۲۲ مراجعه شود) از نرخ تنزیل تعدیلشده بابت ریسک و جریان های نقدی قراردادی، تعهدشده یا محتملترین جریان های نقدی استفاده می شود.
ب. در روش اول تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار (به بند ب۲۵ مراجعه شود)، از جریان های نقدی مورد انتظار تعدیلشده بابت ریسک و نرخ بدون ریسک استفاده میشود.
پ. در روش دوم تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار (به بند ب۲۶ مراجعه شود)، از جریان های نقدی مورد انتظار که بابت ریسک تعدیل نشده است و نرخ تنزیل تعدیلشدهای که صرف ریسک مورد درخواست فعالان بازار را دربردارد، استفاده می شود. این نرخ، با نرخ مورد استفاده در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل، تفاوت دارد.
تکنیک تعدیل نرخ تنزیل
ب۱۸. در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل، از مجموعه واحدی از جریان های نقدی که در دامنهای از مبالغ برآوردی احتمالی قرار میگیرد، اعم از جریان های نقدی قراردادی یا تعهدشده (مانند جریان های نقدی مرتبط با اوراق مشارکت) یا محتملترین جریان های نقدی استفاده میشود. در تمام موارد، این جریان های نقدی مشروط به وقوع رویدادهای خاصی است (برای مثال، جریان های نقدی قراردادی یا تعهدشده برای اوراق مشارکت، مشروط به عدم نکول توسط ناشر است). نرخ تنزیل مورد استفاده در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل، از نرخ های بازده مشاهدهشده برای دارایی ها یا بدهی های قابل مقایسه که در بازار معامله میشوند، استنتاج میشود. به همین ترتیب، جریان های نقدی قراردادی، تعهدشده یا محتملترین جریان های نقدی، با نرخ بازار مشاهدهشده یا برآوردشده برای چنین جریان های نقدی مشروطی، تنزیل میشوند (یعنی نرخ بازده بازار).
ب۱۹. تکنیک تعدیل نرخ تنزیل، مستلزم تجزیه و تحلیل دادههای بازار برای دارایی ها یا بدهی های قابل مقایسه است. قابلیت مقایسه، با توجه به ماهیت جریان های نقدی (برای مثال اینکه جریان های نقدی، قراردادی یا غیرقراردادی است و احتمال واکنش مشابه آنها در مقابل تغییر شرایط اقتصادی وجود دارد یا خیر)، و همچنین سایر عوامل (مانند وضعیت اعتباری، وثیقه، مدت، شرایط محدودکننده و نقدشوندگی) تعیین میشود. به عنوان راهکار جایگزین، چنانچه تنها یک دارایی یا یک بدهی قابل مقایسه، ریسک ذاتی در جریان های نقدی دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری را بطور منصفانه منعکس نکند، ممکن است با استفاده از دادههای چندین دارایی یا بدهی قابل مقایسه مرتبط با منحنی بازده بدون ریسک، نرخ تنزیل را استنتاج کرد (یعنی استفاده از رویکرد ”استنتاجی“).
ب۲۰. برای تشریح رویکرد استنتاجی، فرض کنید دارایی الف، حق قراردادی نسبت به دریافت ۸۰۰ واحد پول در یک سال دارد (یعنی عدم اطمینان در زمان بندی وجود ندارد). برای دارایی های قابل مقایسه بازار سازمانیافتهای وجود دارد و اطلاعات درباره این دارایی ها، شامل اطلاعات قیمت، در دسترس است. اطلاعات زیر در مورد دارایی های قابل مقایسه در دسترس میباشد:
الف. دارایی ب، حق قراردادی نسبت به دریافت ۲۰۰ر۱ واحد پول در یک سال دارد و قیمت بازار آن ۰۸۳ر۱ واحد پول است. بنابراین، نرخ بازده ضمنی سالانه (یعنی نرخ بازده یکساله بازار) ۸/۱۰ درصد [۱ ـ (۰۸۳ر۱ واحد پول ÷ ۲۰۰ر۱ واحد پول)] میباشد.
ب. دارایی پ، حق قراردادی نسبت به دریافت ۷۰۰ واحد پول در دو سال دارد و قیمت بازار آن ۵۶۶ واحد پول است. بنابراین، نرخ بازده ضمنی سالانه (یعنی نرخ بازده دوساله بازار) ۲/۱۱ درصد [۱ـ(۵/۰^( ۵۶۶ واحد پول ÷ ۷۰۰ واحد پول))] میباشد.
پ. هر سه دارایی از نظر ریسک (یعنی پراکندگی اعتبار و بازده احتمالی) قابل مقایسه هستند.
ب۲۱. بر مبنای مقایسه زمان بندی مبالغ قراردادی قابل دریافت مربوط به دارایی الف با زمانبندی مربوط به دارایی ب و دارایی پ (یعنی یک سال برای دارایی ب در مقابل دو سال برای دارایی پ)، به نظر میرسد دارایی ب قابلیت مقایسه بیشتری با دارایی الف دارد. با استفاده از مبالغ قراردادی قابل دریافت مربوط به دارایی الف (۸۰۰ واحد پول) و نرخ بازده یک ساله بازار دارایی ب (۸/۱۰ درصد)، ارزش منصفانه دارایی الف ۷۲۲ واحد پول (۱۰۸/۱ ÷ ۸۰۰ واحد پول) است. به عنوان راهکار جایگزین، در صورت نبود اطلاعات بازار در دسترس برای دارایی ب، نرخ بازده یک ساله بازار را میتوان از دارایی پ و با استفاده از رویکرد استنتاجی استخراج کرد. در این مورد، نرخ بازده دوساله بازار مربوط به دارایی پ (۲/۱۱ درصد) با استفاده از ساختار زمانی منحنی بازده بدون ریسک تعدیل میشود تا به نرخ بازده یکساله بازار برسد. برای تعیین یکسان بودن صرف ریسک دارایی های یکساله و دوساله، ممکن است اطلاعات و تجزیه و تحلیل بیشتری مورد نیاز باشد. اگر مشخص شود صرف ریسک دارایی های یکساله و دوساله یکسان نیست، نرخ بازده دوساله بازار در اثر این موضوع نیاز به تعدیل بیشتری خواهد داشت.
ب۲۲. هنگامی که تکنیک تعدیل نرخ تنزیل برای دریافت ها یا پرداخت های ثابت به کار گرفته میشود، نرخ تنزیل بابت ریسک ذاتی در جریان های نقدی دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری، تعدیل میشود. در برخی کاربردهای تکنیک تعدیل نرخ تنزیل برای جریان های نقدی که دریافت ها یا پرداخت های ثابت نیستند، تعدیل جریان های نقدی ممکن است به منظور دستیابی به قابلیت مقایسه با دارایی یا بدهی مشاهدهشده که نرخ تنزیل از آن استنتاج شده است، ضروری باشد.
تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار
ب۲۳. در تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار، به عنوان نقطه شروع، مجموعهای از جریان های نقدی که بیانگر میانگین موزونشده بر اساس احتمالات تمام جریان های نقدی آتی احتمالی (یعنی جریان های نقدی مورد انتظار) است، مورد استفاده قرار می گیرد. برآورد حاصل برابر است با ارزش مورد انتظار که از نظر آماری، میانگین موزون مقادیر احتمالی متغیر گسسته تصادفی است که با احتمالات متناظر با آن مقادیر موزون شده است. از آنجا که تمام جریان های نقدی احتمالی، موزونشده بر اساس احتمالات هستند، جریان های نقدی مورد انتظار حاصل، مشروط به وقوع هیچ رویداد خاصی نیست (برخلاف جریان های نقدی مورد استفاده در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل).
ب۲۴. فعالان ریسکگریز بازار، هنگام اتخاذ تصمیم سرمایهگذاری، ریسک اینکه ممکن است جریان های نقدی واقعی با جریان های نقدی مورد انتظار تفاوت داشته باشد را در نظر میگیرند. تئوری پرتفوی بین دو نوع ریسک زیر تمایز قائل میشود:
الف. ریسک غیرسیستماتیک (تنوعپذیر) که ریسک مختص یک دارایی یا یک بدهی مشخص است.
ب. ریسک سیستماتیک (تنوعناپذیر) که ریسک عمومی است که توسط یک دارایی یا یک بدهی با سایر اقلام موجود در یک پرتفوی متنوع به اشتراک گذاشته میشود.
طبق تئوری پرتفوی، در یک بازار تعادلی، فعالان بازار تنها بابت تحمل ریسک سیستماتیک ذاتی در جریان های نقدی، پاداش دریافت میکنند (در بازارهای ناکارا یا غیرتعادلی، سایر اشکال بازده یا پاداش ممکن است در دسترس باشد).
ب۲۵. در روش اول تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار، جریان های نقدی مورد انتظار دارایی، از طریق کسر کردن صرف ریسک نقدی بابت ریسک سیستماتیک (یعنی ریسک بازار) تعدیل میشود (یعنی جریان های نقدی مورد انتظار تعدیل شده بابت ریسک). این جریان های نقدی مورد انتظار تعدیلشده بابت ریسک، بیانگر جریان های نقدی معادل قطعی است که با نرخ بازده بدون ریسک تنزیل میشود. منظور از جریان های نقدی معادل قطعی، جریان های نقدی مورد انتظاری (طبق تعریف) است که بهگونهای بابت ریسک تعدیل شده است که فعال بازار برای مبادله بین جریان های نقدی قطعی و جریان های نقدی مورد انتظار بی تفاوت میشود. برای مثال، اگر فعال بازار بخواهد جریان های نقدی مورد انتظار معادل ۲۰۰ر۱ واحد پول را با جریان های نقدی قطعی معادل ۰۰۰ر۱ واحد پول مبادله کند، جریان های نقدی معادل قطعی آن ۲۰۰ر۱ واحد پول، ۰۰۰ر۱ واحد پول است (یعنی ۲۰۰ واحد پول، بیانگر صرف ریسک نقدی است). در این حالت، فعال بازار نسبت به نگهداری این دارایی بی تفاوت است.
ب۲۶. در مقابل، در روش دوم تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار، تعدیل بابت ریسک سیستماتیک (یعنی ریسک بازار) از طریق افزودن صرف ریسک به نرخ بازده بدون ریسک صورت میگیرد. به همین ترتیب، جریان های نقدی مورد انتظار با نرخی تنزیل میشود که با نرخ مورد انتظار مرتبط با جریان های نقدی موزونشده بر اساس احتمالات (یعنی نرخ بازده مورد انتظار) مطابقت دارد. برای برآورد نرخ بازده مورد انتظار، می توان از مدل های مرتبط با قیمتگذاری دارایی های ریسکی، مانند مدل قیمتگذاری دارایی های سرمایهای، استفاده کرد. از آنجا که نرخ تنزیل مورد استفاده در تکنیک تعدیل نرخ تنزیل، نرخ بازده مرتبط با جریان های نقدی مشروط است، احتمالاً این نرخ از نرخ تنزیل مورد استفاده در روش دوم تکنیک ارزش فعلی که نرخ بازده مورد انتظار مرتبط با میانگین موزونشده بر اساس احتمالات جریان های نقدی یا جریان های نقدی مورد انتظار است، بیشتر می باشد.
ب۲۷. به منظور تشریح روش های ۱ و ۲، فرض کنید جریان های نقدی مورد انتظار یک دارایی در یک سال ۷۸۰ واحد پول است که بر اساس جریان های نقدی احتمالی و احتمالات زیر تعیین شده است. نرخ بازده بدون ریسک یک ساله برای جریان های نقدی، ۵ درصد و صرف ریسک سیستماتیک برای دارایی با ریسک یکسان، ۳ درصد است.
جریان های نقدی احتمالی احتمال جریان های نقدی موزونشده بر اساس احتمالات
۵۰۰ واحد پول ۱۵% ۷۵ واحد پول
۸۰۰ واحد پول ۶۰% ۴۸۰ واحد پول
۹۰۰ واحد پول ۲۵% ۲۲۵ واحد پول
جریان های نقدی مورد انتظار ۷۸۰ واحد پول
ب۲۸. در این مثال تشریحی ساده، جریان های نقدی مورد انتظار (۷۸۰ واحد پول)، میانگین موزونشده بر اساس احتمالات را برای سه نتیجه محتمل نشان می دهد. در شرایط واقعبینانهتر، نتایج محتمل بسیاری میتواند وجود داشته باشد. اما به منظور به کارگیری تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار، لزومی ندارد که همواره توزیع تمام جریان های نقدی محتمل با استفاده از مدلها و تکنیک های پیچیده به حساب گرفته شود؛ بلکه میتوان تعداد محدودی از سناریوها و احتمال های مجزا را که دربرگیرنده جریان های نقدی محتمل است، ایجاد کرد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است از جریان های نقدی تحققیافته در برخی دورههای گذشته مرتبط، استفاده کند و آن را بابت تغییرات بعدی در شرایط (برای مثال، تغییر در عوامل برونسازمانی، شامل شرایط اقتصادی یا بازار، روندهای صنعت و رقابت و نیز تغییرات در عوامل درونسازمانی که واحد تجاری را به طور خاصتر تحت تأثیر قرار میدهد) و با در نظر گرفتن مفروضات فعالان بازار تعدیل نماید.
ب۲۹. به لحاظ نظری، ارزش فعلی (یعنی ارزش منصفانه) جریان های نقدی دارایی، صرفنظر از اینکه روش اول یا روش دوم مورد استفاده قرار گرفته باشد، یکسان است، زیرا:
الف. با استفاده از روش اول، جریان های نقدی مورد انتظار، بابت ریسک سیستماتیک (یعنی ریسک بازار) تعدیل میشود. در صورت نبود دادههای بازار که به طور مستقیم میزان تعدیل ریسک را نشان دهد، چنین تعدیلی را میتوان از مدل قیمتگذاری دارایی ها که از مفهوم معادل های قطعی استفاده میکند، به دست آورد. برای مثال، تعدیل ریسک (یعنی صرف ریسک نقدی معادل ۲۲ واحد پول) را میتوان با استفاده از صرف ریسک سیستماتیک ۳ درصد ([(۰۸/۱ ÷ ۰۵/۱) × ۷۸۰ واحد پول] ـ ۷۸۰ واحد پول) تعیین کرد که منجر به جریان های نقدی مورد انتظار تعدیلشده بابت ریسک به میزان ۷۵۸ واحد پول (۲۲ واحد پول – ۷۸۰ واحد پول) میشود. ۷۵۸ واحد پول، معادل قطعی ۷۸۰ واحد پول است که با نرخ بازده بدون ریسک (۵ درصد) تنزیل میشود. ارزش فعلی (ارزش منصفانه) دارایی، ۷۲۲ واحد پول (۰۵/۱÷ ۷۵۸ واحد پول) است.
ب. با استفاده از روش دوم، جریان های نقدی مورد انتظار، بابت ریسک سیستماتیک (یا ریسک بازار) تعدیل نمیشود. بلکه تعدیل بابت آن ریسک در نرخ تنزیل منظور میگردد. بنابراین، جریان های نقدی مورد انتظار، با نرخ بازده مورد انتظار ۸ درصد (یعنی ۵ درصد نرخ بازده بدون ریسک به علاوه ۳ درصد صرف ریسک سیستماتیک) تنزیل میشود. ارزش فعلی (ارزش منصفانه) دارایی ۷۲۲ واحد پول است (۰۸/۱÷ ۷۸۰ واحد پول).
ب۳۰. هنگام استفاده از تکنیک ارزش فعلی مورد انتظار برای اندازهگیری ارزش منصفانه، هر یک از روش های اول و دوم را میتوان به کار گرفت. انتخاب روش اول یا روش دوم، به واقعیت ها و شرایط مختص دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری، میزان در دسترس بودن دادههای کافی و قضاوت های انجامشده بستگی دارد.
به کارگیری تکنیک های ارزش فعلی برای بدهی ها و ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری، که توسط اشخاص دیگر به عنوان دارایی نگهداری نمی شود (بندهای ۴۰ و ۴۱)
ب۳۱. هنگام استفاده از یک تکنیک ارزش فعلی برای اندازهگیری ارزش منصفانه یک بدهی که توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری نمی شود (برای مثال، بدهی مربوط به برچیدن دارایی)، واحد تجاری باید در کنار سایر عوامل، جریان های نقدی خروجی آتی مورد انتظار فعالان بازار برای ایفای آن تعهد را برآورد کند. این جریان های نقدی خروجی آتی باید انتظارات فعالان بازار از مخارج ایفای تعهد و مابهازایی که یک فعال بازار بابت ایفای این تعهد مطالبه می کند را منعکس نماید. چنین مابهازایی شامل بازدهی است که یک فعال بازار بابت موارد زیر مطالبه میکند:
الف. بر عهده گرفتن انجام فعالیت (یعنی ارزش ایفای تعهد؛ برای مثال، با استفاده از منابعی که میتوانست در فعالیت های دیگر مورد استفاده قرار گیرد)؛
ب. تقبل ریسک مربوط به تعهد (یعنی صرف ریسکی که ریسک متفاوت بودن جریان های نقدی خروجی واقعی و جریان های نقدی خروجی مورد انتظار را منعکس می کند؛ به بند ب۳۳ مراجعه شود).
ب۳۲. برای مثال، بدهی غیرمالی دارای نرخ بازده قراردادی نیست و برای آن بدهی، بازده بازار قابل مشاهده وجود ندارد. در برخی موارد، اجزای بازدهی که فعالان بازار مطالبه میکنند، قابل تفکیک از یکدیگر نیست (برای مثال، هنگام استفاده از قیمتی که پیمانکار شخص ثالث بر مبنای حقالزحمه ثابت مطالبه میکند). در سایر موارد، برآورد جداگانه آن اجزا توسط واحد تجاری ضرورت مییابد (برای مثال، هنگام استفاده از قیمتی که پیمانکار شخص ثالث بر مبنای بهای تمام شده به اضافه چند درصد، مطالبه میکند؛ زیرا در این حالت، پیمانکار ریسک تغییرات آتی در مخارج را متحمل نمیشود).
ب۳۳. واحد تجاری میتواند به یکی از روش های زیر، صرف ریسک را در اندازهگیری ارزش منصفانه یک بدهی یا ابزار مالکانه خود واحد تجاری که توسط شخص دیگری به عنوان دارایی نگهداری نمیشود، منظور کند:
الف. از طریق تعدیل جریان های نقدی (یعنی افزایش در مبلغ جریان های نقدی خروجی)؛
ب . از طریق تعدیل نرخ مورد استفاده برای تنزیل جریان های نقدی آتی به ارزش فعلی آنها (یعنی کاهش در نرخ تنزیل).
واحد تجاری باید اطمینان یابد که تعدیلات بابت ریسک، مضاعف به حساب گرفته نمیشود یا حذف نمیگردد. برای مثال، اگر جریان های نقدی برآوردی برای در نظر گرفتن مابهازای تقبل ریسک مرتبط با تعهد افزایش یابد، نرخ تنزیل نباید برای انعکاس آن ریسک تعدیل شود.
دادههای ورودی تکنیک های ارزشیابی (بندهای ۶۶ تا ۷۰)
ب۳۴. نمونه بازارهایی که دادههای ورودی آنها برای برخی دارایی ها و بدهی ها (مانند ابزارهای مالی) قابل مشاهده است، شامل موارد زیر است:
الف. بورس. در بورس، قیمت های پایانی هم به آسانی در دسترس است و هم عموماً بیانگر ارزش منصفانه میباشد. بورس اوراق بهادار تهران، مثالی در این مورد است.
ب. بازارهای معاملهگری. در بازار معاملهگری، معاملهگرها آماده انجام معامله هستند (خرید یا فروش به حساب خود). بنابراین، نقدشوندگی را با استفاده از سرمایه خود، برای نگهداری مجموعه اقلامی که برای آنها بازارسازی میکنند، فراهم مینمایند. معمولاً قیمت های پیشنهادی خرید و فروش (که به ترتیب، بیانگر قیمتی است که معاملهگر، مایل به خرید به آن قیمت است و قیمتی که معاملهگر، مایل به فروش به آن قیمت است) نسبت به قیمت های پایانی با سهولت بیشتری در دسترس است. بازارهای معاملهگری در مورد برخی از سایر دارایی ها و بدهی ها، شامل بعضی از ابزارهای مالی، کالاها و دارایی های فیزیکی (مانند تجهیزات دست دوم) نیز وجود دارد.
پ. بازارهای کارگزاری. در بازار کارگزاری، کارگزاران تلاش میکنند تا بین خریداران و فروشندگان ارتباط برقرار کنند، اما آماده انجام معامله به حساب خود نیستند. به عبارت دیگر، کارگزاران از سرمایه شخصی خود برای نگهداری اقلامی که برای آن بازارسازی میکنند، استفاده نمیکنند. کارگزار از قیمت های پیشنهادی خرید و فروش طرف های معامله مطلع است، اما معمولاً طرف های معامله از قیمت های مورد نظر یکدیگر بیاطلاع هستند. در این بازارها، قیمت معاملات انجامشده، برخی مواقع در دسترس است. بازارهای کارگزاری، شامل شبکههای ارتباط الکترونیکی که در آن سفارش های خرید و فروش با یکدیگر تطبیق داده میشود و بازارهای املاک تجاری و مسکونی است.
ت. بازارهای بدون واسطه. در بازار بدون واسطه، معاملات اولیه و فروش های مجدد، به صورت مستقل و بدون واسطه مورد مذاکره قرار میگیرد. اطلاعات اندکی درباره این معاملات ممکن است در دسترس عموم باشد.
سلسله مراتب ارزش منصفانه (بندهای ۷۱ تا ۸۹)
دادههای ورودی سطح ۲ (بندهای ۸۰ تا ۸۴)
ب۳۵. نمونههایی از دادههای ورودی سطح ۲ برای برخی دارایی ها و بدهی ها شامل موارد زیر است:
الف. سواپ نرخ سود با دریافت ثابت و پرداخت متغیر بر مبنای نرخ سواپ مبتنی بر نرخ پیشنهادی بین بانکی لندن (لایبور). نرخ سواپ لایبور، در صورتی یک داده ورودی سطح ۲ محسوب می شود که در فواصل زمانی معمول اعلام نرخ، برای بخش عمدهای از کل دوره سواپ قابل مشاهده باشد.
ب. سواپ نرخ سود با دریافت ثابت و پرداخت متغیر بر مبنای منحنی بازده تعیینشده بر حسب ارز. نرخ سواپ مبتنی بر منحنی بازده تعیینشده بر حسب ارز، در صورتی یک داده ورودی سطح ۲ محسوب می شود که در فواصل زمانی معمول اعلام نرخ، برای بخش عمدهای از کل دوره سواپ قابل مشاهده باشد. این مورد در صورتی مصداق دارد که برای مثال، دوره سواپ ۱۰ سال باشد و نرخ سواپ در فواصل زمانی معمول اعلام نرخ، برای ۹ سال قابل مشاهده باشد، مشروط بر اینکه هرگونه استنباط معقول از منحنی بازده برای سال دهم، درکلیت اندازهگیری ارزش منصفانه سواپ، بااهمیت نباشد.
پ. سواپ نرخ سود با دریافت ثابت و پرداخت متغیر بر مبنای یک نرخ پایه خاص بانکی. نرخ پایه بانکی، که با استفاده از استنباط استنتاج میشود، در صورتی یک داده ورودی سطح ۲ محسوب میگردد که ارزش های استنباطشده، به وسیله دادههای ورودی قابل مشاهده بازار، برای مثال، با استفاده از همبستگی با نرخ سودی که در بخش عمدهای از کل دوره سواپ قابل مشاهده است، تأیید شود.
ت. اختیار معامله سه ساله سهام قابل معامله در بورس. در صورت وجود هر دو شرط زیر، نوسان مورد انتظار سهامی که از طریق استنباط تا سال سوم استنتاج میشود، یک داده ورودی سطح ۲ است:
- قیمت اختیار معامله یکساله و دوساله سهام، قابل مشاهده باشد.
- نوسان مورد انتظار استنباط شده اختیار معامله سه ساله، از طریق دادههای ورودی قابل مشاهده بازار برای بخش عمدهای از کل دوره اختیار معامله تأیید شود.
در این حالت، نوسان مورد انتظار از طریق استنباط از نوسان های مورد انتظار اختیار معامله یک ساله و دوساله سهام، تعیین و به وسیله نوسان مورد انتظار اختیار معامله سهساله سهام واحدهای تجاری قابل مقایسه تأیید می شود، مشروط بر اینکه با نوسان های مورد انتظار یک ساله و دوساله همبستگی داشته باشد.
ث. توافق حق امتیاز. در توافق حق امتیاز که در ترکیب تجاری تحصیل شده است و اخیراً در مورد آن از جانب واحد تجاری تحصیلشده (طرف توافق حق امتیاز) با یک شخص غیروابسته مذاکره شده است، نرخ حق امتیاز در قرارداد با شخص غیروابسته در شروع توافق یک داده ورودی سطح ۲ است.
ج. موجودی کالای فروشگاه خردهفروشی. در مورد موجودی کالای تحصیلشده در ترکیب تجاری، داده ورودی سطح ۲ می تواند قیمت برای مشتریان در بازار خردهفروشی یا قیمت برای خردهفروشان در بازار عمدهفروشی باشد که بابت تفاوت در وضعیت و موقعیت مکانی قلم موجودی و اقلام موجودی قابل مقایسه (یعنی مشابه)، تعدیل شده است؛ بهگونهای که اندازهگیری ارزش منصفانه، منعکسکننده قیمت قابل دریافت در معامله فروش موجودی به خردهفروش دیگری است که اقدامات لازم برای فروش را انجام میدهد. از نظر مفهومی، صرفنظر از اینکه تعدیلات در قیمت خردهفروشی (رو به پایین) یا در قیمت عمدهفروشی (رو به بالا) انجام گیرد، اندازهگیری ارزش منصفانه یکسان خواهد بود. معمولاً برای اندازهگیری ارزش منصفانه باید از قیمتی استفاده شود که مستلزم کم ترین میزان تعدیلات قضاوتی است.
چ. ساختمان نگهداریشده و مورد استفاده. یک داده ورودی سطح ۲ می تواند قیمت هر متر مربع ساختمان (ضریب ارزشیابی) باشد که از دادههای ورودی قابل مشاهده بازار استنتاج شده است، مانند ضرایب استنتاجشده از قیمت های معاملات مشاهدهشده از جمله ساختمان های قابل مقایسه (یعنی مشابه) در موقعیت های مکانی مشابه.
ح. واحد مولد نقد. یک داده ورودی سطح ۲ می تواند ضریب ارزشیابی (مانند ضریب سود یا درآمد عملیاتی یا یک معیار عملکرد مشابه) باشد که از دادههای ورودی قابل مشاهده بازار استنتاج شده است، مانند ضرایب استنتاجشده از قیمت معاملات مشاهده شده از جمله فعالیت های تجاری قابل مقایسه (یعنی مشابه)، با در نظر گرفتن عوامل عملیاتی، عوامل بازار، عوامل مالی و عوامل غیرمالی.
دادههای ورودی سطح ۳ (بندهای ۸۵ تا ۸۹)
ب۳۶. نمونههایی از دادههای ورودی سطح ۳ برای برخی دارایی ها و بدهی ها شامل موارد زیر است:
الف. سواپ ارزی بلندمدت. یک داده ورودی سطح ۳ می تواند نرخ سود برحسب ارز خاصی باشد که قابل مشاهده نیست و از طریق دادههای قابل مشاهده بازار در فواصل زمانی معمول اعلام نرخ یا به طریق دیگر، برای بخش عمدهای از کل دوره سواپ ارزی، قابل تأیید نیست. نرخ سود در سواپ ارزی، نرخی است که بر اساس منحنی های بازده کشورهای مربوط محاسبه میشود.
ب. اختیار معامله سهساله سهام قابل معامله در بورس. یک داده ورودی سطح ۳ میتواند نوسان های تاریخی، یعنی نوسان های سهام ناشی از قیمت های تاریخی سهام، باشد. حتی اگر نوسان های تاریخی تنها اطلاعات در دسترس درباره قیمت اختیار معامله باشد، به طور معمول بیانگر انتظارات فعالان فعلی بازار از نوسان های آتی نیست.
پ. سواپ نرخ سود. یک داده ورودی سطح ۳ می تواند تعدیل میانگین قیمت توافقی (غیرالزامآور) بازار مربوط به سواپ با استفاده از دادههایی باشد که به طور مستقیم قابل مشاهده نیست و به طریقی دیگر، با دادههای ورودی قابل مشاهده بازار، قابل تأیید نمیباشد.
ت. بدهی مربوط به برچیدن دارایی در ترکیب تجاری. یک داده ورودی سطح ۳ می تواند برآورد فعلی جریان های نقدی خروجی آتی قابل پرداخت برای ایفای تعهد (شامل انتظارات فعالان بازار درباره مخارج ایفای تعهد و پاداشی که فعال بازار در ازای قبول تعهد برچیدن دارایی مطالبه میکند) با استفاده از دادههای خود واحد تجاری باشد، مشروط بر اینکه اطلاعاتی که نشان دهد فعالان بازار از مفروضات متفاوت استفاده میکنند، به طور معقول در دسترس نباشد. این داده ورودی سطح ۳ می تواند به همراه سایر دادههای ورودی، مانند نرخ بازده بدون ریسک جاری یا نرخ بدون ریسک تعدیل شده بر حسب اعتبار، در تکنیک ارزش فعلی مورد استفاده قرار گیرد، مشروط بر اینکه اثر وضعیت اعتباری واحد تجاری بر ارزش منصفانه بدهی، به جای انعکاس در برآورد جریان های نقدی خروجی آتی، در نرخ تنزیل منعکس شده باشد.
ث. واحد مولد نقد. یک داده ورودی سطح ۳ می تواند برآورد پیشبینی های مالی انجامشده (برای مثال، جریان های نقدی یا سود یا زیان دوره) با استفاده از دادههای خود واحد تجاری باشد؛ مشروط بر اینکه اطلاعاتی که نشان دهد فعالان بازار از مفروضات متفاوت استفاده میکنند، به طور معقول در دسترس نباشد.
اندازهگیری ارزش منصفانه هنگامی که حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی، کاهش قابل ملاحظه داشته است
ب۳۷. هنگامی که در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی در مقایسه با فعالیت عادی بازار برای آن دارایی یا بدهی (یا دارایی ها یا بدهی های مشابه)، کاهش قابل ملاحظهای وجود داشته باشد، ارزش منصفانه آن دارایی یا بدهی ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. واحد تجاری برای تعیین اینکه بر مبنای شواهد موجود، کاهش قابل ملاحظهای در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی وجود داشته است یا خیر، باید اهمیت و مربوط بودن عواملی مانند موارد زیر را ارزیابی کند:
الف. اخیراً معاملات اندکی انجام شده است.
ب . قیمت های اعلامشده با استفاده از اطلاعات جاری تعیین نشده است.
پ . قیمت های اعلامشده، طی زمان یا در میان بازارسازان (برای مثال، برخی بازارهای کارگزاری) نوسان قابل ملاحظهای داشته است.
ت . شاخص هایی که در گذشته، همبستگی بالایی با ارزش های منصفانه دارایی یا بدهی داشتهاند، به وضوح با شاخص های اخیر ارزش منصفانه آن دارایی یا بدهی همبستگی ندارند.
ث . در صرف ریسک مورد انتظار نقدشوندگی، بازدهها یا شاخص های عملکرد (مانند میزان قصور در پرداخت بدهی یا شدت زیان) مربوط به قیمت های معاملات مشاهده شده یا قیمت های اعلامشده در مقایسه با برآورد واحد تجاری از جریان های نقدی مورد انتظار، با در نظر گرفتن تمام دادههای در دسترس بازار درباره ریسک اعتباری و ریسک عدم ایفای تعهد برای دارایی یا بدهی، افزایش قابل ملاحظه وجود داشته است.
ج . تفاوت زیادی بین قیمت های پیشنهادی خرید و فروش یا افزایش قابل ملاحظهای در تفاوت بین قیمت های پیشنهادی خرید و فروش وجود داشته است.
چ . کاهش قابل ملاحظهای در فعالیت یک بازار در ارتباط با انتشارهای جدید (یعنی بازار اولیه) برای دارایی یا بدهی یا دارایی ها یا بدهی های مشابه، وجود داشته یا اساساً چنین بازاری وجود نداشته است.
ح . اطلاعات اندکی در دسترس عموم است (برای مثال، در مورد معاملاتی که در بازار بدون واسطه انجام میشود).
ب۳۸. اگر واحد تجاری به این نتیجه برسد که در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی در مقایسه با فعالیت عادی بازار برای آن دارایی یا بدهی (یا دارایی ها و بدهی های مشابه)، کاهش قابل ملاحظه وجود دارد، تجزیه و تحلیل بیشتری در خصوص قیمت های معاملات یا قیمت های اعلامشده ضرورت مییابد. کاهش در حجم یا سطح فعالیت، به خودی خود ممکن است دلالت بر این نداشته باشد که قیمت معامله یا قیمت اعلام شده، بیانگر ارزش منصفانه نیست یا معامله در آن بازار، نظاممند نیست. با وجود این، اگر واحد تجاری به این نتیجه برسد که قیمت معامله یا قیمت اعلامشده، بیانگر ارزش منصفانه نیست (برای مثال، ممکن است معاملاتی وجود داشته باشند که نظاممند نیستند)، در صورت استفاده از آن قیمت ها به عنوان مبنای اندازهگیری ارزش منصفانه، تعدیل قیمت های معاملات و قیمت های اعلامشده ضرورت مییابد و تعدیل مزبور ممکن است در کلیت اندازهگیری ارزش منصفانه قابل ملاحظه باشد. همچنین، تعدیلات ممکن است در شرایط دیگر ضرورت یابد (برای مثال، هنگامی که قیمت یک دارایی مشابه مستلزم تعدیل قابل ملاحظه باشد تا با دارایی اندازهگیریشده، قابل مقایسه شود یا هنگامی که قیمت قدیمی باشد).
ب۳۹. این استاندارد روشی را برای انجام تعدیلات قابل ملاحظه در قیمت های معاملات یا قیمت های اعلامشده تجویز نمیکند. برای تشریح استفاده از تکنیک های ارزشیابی هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه به بندهای ۶۰ تا ۶۵ و ب۵ تا ب۱۱ مراجعه شود. واحد تجاری باید صرفنظر از تکنیک ارزشیابی مورد استفاده، تعدیلات مناسب ریسک، از جمله صرف ریسکی که منعکسکننده مبلغ مورد تقاضای فعالان بازار به عنوان جبران عدم اطمینان ذاتی در جریان های نقدی یک دارایی یا یک بدهی است را در نظر بگیرد. (به بند ب۱۷ مراجعه شود). در غیر این صورت، این اندازهگیری، ارزش منصفانه را به طور صادقانه بیان نخواهد کرد. در برخی موارد، تعیین تعدیل مناسب ریسک ممکن است دشوار باشد. با وجود این، میزان دشواری به تنهایی برای در نظر نگرفتن تعدیل ریسک کافی نیست. تعدیل ریسک باید منعکسکننده معامله نظاممند بین فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار باشد.
ب۴۰. اگر در حجم یا سطح فعالیت یک دارایی یا یک بدهی کاهش قابل ملاحظه وجود داشته باشد، تغییر در تکنیک ارزشیابی یا استفاده از چندین تکنیک ارزشیابی ممکن است مناسب باشد (برای مثال، استفاده از رویکرد بازار و تکنیک ارزش فعلی). هنگام تعیین وزن شاخص های ارزش منصفانه تعیینشده در نتیجه استفاده از چندین تکنیک ارزشیابی، واحد تجاری باید معقول بودن دامنه اندازهگیری های ارزش منصفانه را در نظر بگیرد. هدف، تعیین نقطهای در این دامنه است که در شرایط جاری بازار، بهترین معرف از ارزش منصفانه باشد. گستردگی دامنه اندازهگیری های ارزش منصفانه ممکن است بیانگر آن باشد که تجزیه و تحلیل بیشتری مورد نیاز است.
ب۴۱. حتی هنگامی که در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی کاهش قابل ملاحظه وجود داشته باشد، هدف از اندازهگیری ارزش منصفانه تغییر نمیکند. ارزش منصفانه قیمتی است که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند (یعنی شرایطی غیر از انحلال اجباری یا فروش اضطراری) بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود.
ب۴۲. در صورت وجود کاهش قابل ملاحظه در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی، برآورد قیمتی که فعالان بازار تمایل به انجام معامله به آن قیمت در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار دارند، به واقعیت ها و شرایط در تاریخ اندازهگیری بستگی دارد و مستلزم قضاوت است. قصد واحد تجاری برای نگهداری دارایی یا تسویه یا ایفای بدهی به طریقی دیگر، در اندازهگیری ارزش منصفانه مربوط نیست، زیرا ارزش منصفانه، یک اندازهگیری مبتنی بر بازار است و اندازهگیری مختص واحد تجاری نیست.
تشخیص معاملاتی که نظاممند نیستند
ب۴۳. اگر در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی در مقایسه با فعالیت عادی بازار برای آن دارایی یا بدهی (یا دارایی ها و بدهی های مشابه) کاهش قابل ملاحظه وجود داشته باشد، تعیین اینکه معامله نظاممند است یا خیر، دشوارتر است. در چنین شرایطی، رسیدن به این نتیجه که تمام معاملات در آن بازار، نظاممند نیستند (یعنی انحلال اجباری یا فروش اضطراری)، مناسب نیست. شرایطی که ممکن است نشاندهنده نظاممند نبودن معاملات باشد، شامل موارد زیر است:
الف. در دورهای پیش از تاریخ اندازهگیری، معامله به میزان کافی در معرض بازار قرار نگرفته باشد تا انجام فعالیت های بازاریابی مرسوم و معمول برای معامله اینگونه دارایی ها یا بدهی ها امکان پذیر شود.
ب. دوره مرسوم و معمول برای بازاریابی وجود داشته باشد، اما فروشنده، آن دارایی یا بدهی را صرفاً به یک فعال بازار عرضه کرده باشد.
پ. فروشنده ورشکست شده یا در آستانه ورشکستگی یا در حال انحلال باشد (یعنی فروش اضطراری).
ت. فروشنده طبق مقررات یا الزامات قانونی ملزم به فروش باشد (یعنی فروش اجباری).
ث. قیمت معامله در مقایسه با قیمت سایر معاملات اخیر برای دارایی یا بدهی همانند یا مشابه، تفاوت قابل ملاحظه داشته باشد.
واحد تجاری باید شرایط را ارزیابی کند تا بر اساس وزن شواهد موجود، تعیین نماید که معامله، نظاممند است یا خیر.
ب۴۴. واحد تجاری، هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه یا برآورد صرف ریسک بازار، باید تمام موارد زیر را در نظر بگیرد:
الف. اگر شواهد نشان دهد که یک معامله، نظاممند نیست، واحد تجاری حتی در صورت در نظر گرفتن قیمت معامله، باید وزن اندکی برای آن قیمت معامله (در مقایسه با سایر شاخص های ارزش منصفانه) قائل شود.
ب . اگر شواهد نشان دهد که یک معامله، نظاممند است، واحد تجاری باید قیمت آن معامله را در نظر بگیرد. وزن اختصاصیافته به آن قیمت معامله در مقایسه با سایر شاخص های ارزش منصفانه، به واقعیت ها و شرایطی نظیر موارد زیر بستگی دارد: - حجم معامله.
- قابلیت مقایسه معامله با دارایی یا بدهی مورد اندازهگیری.
- نزدیکی معامله به تاریخ اندازهگیری.
پ. اگر واحد تجاری اطلاعات کافی در اختیار نداشته باشد تا به این نتیجه برسد که معامله، نظاممند است یا خیر، باید قیمت معامله را در نظر بگیرد. با وجود این، قیمت معامله ممکن است بیانگر ارزش منصفانه نباشد (یعنی آن قیمت معامله لزوماً تنها مبنا یا مبنای اصلی اندازهگیری ارزش منصفانه یا برآورد صرف های ریسک بازار نیست). هنگامی که واحد تجاری اطلاعات کافی در اختیار نداشته باشد تا به این نتیجه برسد که یک معامله، نظاممند است یا خیر ، باید برای آن معامله در مقایسه با سایر معاملاتی که نظاممند تلقی میشوند، وزن کم تری قائل شود.
یک واحد تجاری لزومی ندارد برای تعیین اینکه یک معامله نظاممند است یا خیر، تلاش جامعی انجام دهد، اما نباید اطلاعاتی را که به طور معقول در دسترس است، نادیده بگیرد. هنگامی که واحد تجاری یک طرف معامله باشد، فرض بر این است که اطلاعات کافی در اختیار دارد تا به این نتیجه برسد که معامله، نظاممند است یا خیر.
استفاده ازقیمت های اعلامشدهای که توسط اشخاص ثالث ارائه میشود
ب۴۵. در این استاندارد، استفاده از قیمت های اعلامشدهای که توسط اشخاص ثالث مانند ارائهدهندگان خدمات قیمتگذاری یا کارگزاران، ارائه میشود منع نمیگردد، مشروط بر اینکه واحد تجاری به این نتیجه رسیده باشد که قیمت های اعلامشده توسط آن اشخاص، طبق این استاندارد تعیین شده است.
ب۴۶. اگر در حجم یا سطح فعالیت برای یک دارایی یا یک بدهی، کاهش قابل ملاحظه وجود داشته باشد، واحد تجاری باید ارزیابی کند که آیا قیمت های اعلامشده که توسط اشخاص ثالث ارائه میشود، با استفاده از اطلاعات جاری که بازتابی از معاملات نظاممند است، ایجاد شده است یا با استفاده از یک تکنیک ارزشیابی که بازتابی از مفروضات فعالان بازار (شامل مفروضات مربوط به ریسک) است. واحد تجاری در وزن دادن به قیمت های اعلامشده به عنوان یک داده ورودی برای اندازهگیری ارزش منصفانه، کم ترین وزن را (در مقایسه با سایر شاخص های ارزش منصفانه که منعکسکننده نتایج معاملات است) برای قیمت اعلامشدهای قائل میشود که منعکسکننده نتیجه معاملات نیست.
ب۴۷. علاوه بر این، هنگام وزن دادن به شواهد موجود، باید ماهیت قیمت اعلامشده (برای مثال، اینکه قیمت اعلامشده، قیمت شاخص است یا پیشنهاد الزامآور) در نظر گرفته شود و به قیمت اعلامشده که توسط اشخاص ثالث ارائه میشود و بیانگر پیشنهادهای الزامآور است، وزن بیشتری داده شود.
پیوست پ
گذار
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد حسابداری است و مانند سایر بخش های این استاندارد، لازمالاجرا است.
پ۲. این استاندارد، باید از ابتدای دوره سالانهای که برای نخستین بار به کار گرفته میشود، با تسری به آینده اعمال شود.
پ۳. ضرورتی ندارد که الزامات افشای این استاندارد، در تهیه اطلاعات مقایسهای دورههای قبل از به کارگیری اولیه این استاندارد به کار گرفته شود.
اطلاعات این نوشته
شما میتوانید در صورت تمایل این پست را در شبکه های اجتماعی خود بازنشر دهید .