بهای تمامشده موجودی ها در واحدهای خدماتی
۲۱ . بهای تمامشده موجودی ها در واحدهای خدماتی اساساً دستمزد و سایر مخارج کارکنانی که مستقیماً در ارائه خدماتمربوط مشارکت داشتهاند و نیز سربار قابل تخصیص را دربر می گیرد. دستمزد و سایر مخارج مربوط به کارکنان اداری و فروش در بهای تمامشده خدمات ارائه شده منظور نمی شود بلکه در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی می گردد.
بهای تمام شده تولید کشاورزی برداشت شده از دارایی های زیستی
۲۱ مکرر. طبق استاندارد حسابداری شماره ۲۶، با عنوان فعالیت های کشاورزی تولیدات کشاورزی که توسط واحد تجاری از دارایی های زیستی برداشت میشود، در شناخت اولیه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی زمان فروش اندازهگیری میشود. برای بکارگیری این استاندارد، این مبلغ، بهای تمام شده موجودی در آن تاریخ است.
روش های محاسبه بهای تمام شده
۲۲ . برای محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا روش های مختلفی با آثار متفاوت به کار گرفته می شود. این روش ها از جمله شامل موارد زیر است:
الف . اولین صادره از اولین وارده،
ب . میانگین موزون،
ج . شناسایی ویژه،
د . اولین صادره از آخرین وارده،
ﻫ . موجودی پایه،
و . خرده فروشی.
۲۳ . اولین صادره از اولین وارده عبارت است از محاسبه بهای تمامشده موجودی مواد و کالا
براین اساس که تعداد موجود، بیانگر آخرین خریدها یا آخرین تولیدات است.
۲۴ . میانگین موزون عبارت از محاسبه بهای تمامشده موجودی مواد و کالا براساس اعمال بهای متوسط در مورد واحد موجودی است. میانگین موزون از تقسیم مجموع بهای تمامشده واحدهای موجودی به مجموع تعداد واحدهای آن موجودی محاسبه می گردد و می توان از طریق محاسبه دایمی (میانگین موزون متحرک) یا محاسبه ادواری (میانگین موزون سالانه، شش ماهه و…) به آن دست یافت.
۲۵ . شناسایی ویژه روشی است که در آن مخارج مختص هر یک از اقلام موجودی به آن قلم اختصاص می یابد. این روش برای اقلامی مناسب است که صرف نظر از فرایند خرید یا تولید قابل تشخیص هستند. اما کاربرد این روش در مواردی که اقلام متعددی از موجودی مواد و کالا از یکدیگر قابل تفکیک نباشند، مناسب نیست.
۲۶ . اولین صادره از آخرین وارده عبارت است از محاسبه بهای تمامشده موجودی مواد و کالا براین اساس که تعداد موجود بیانگر اولین خریدها یا اولین تولیدات است.
۲۷ . موجـودی پایـه عبـارت است از بهای تمام شده موجودی مواد و کالا براین اسـاس کـه یک ارزش واحد ثابت به بخشی از موجودی ها که تعداد آن از پیش تعیین شده است نسبت داده می شود و موجودی های اضافه براین تعداد به روش دیگری ارزشیابی می گردد. اگر تعداد واحدهای موجود، کمتر از حداقل از پیش تعیین شده باشد، ارزش واحد ثابت در مورد کل تعداد موجودی اعمال خواهد شد.
۲۸ . روش های مورد استفاده جهت تخصیص بهای تمام شده به موجودی مواد و کالا باید چنان انتخاب شود که برای مخارجی که واحد تجاری برای رساندن کالا به مکان و شرایط فعلی آن واقعاً متحمل شده است، منصفانهترین تقریب ممکن را فراهم آورد.
۲۹ . بهای تمام شده موجودی مواد و کالا باید با استفاده از روش های ” شناسایی ویژه“، ” اولین صادره از اولین وارده“ یا ” میانگین موزون“ محاسبه شود.
۳۰ . روش هایی از قبیل ” موجودی پایه“ و ” اولین صادره از آخرین وارده“ معمولاً جهت ارزشیابی موجودی مواد و کالا مناسب نیست. زیرا کاربرد آنها اغلب منجر به مبالغی بابت موجودی مواد و کالا در ترازنامه خواهد گردید که هیچ رابطهای با سطح اخیر مخارج ندارد. در صورت استفاده از روش های مذکور، نه تنها مبالغ منعکس شده بابت دارایی های جاری گمراه کننده است بلکه اگر سطح موجودی ها کاهش و قیمت های قدیمی تر به سود و زیان راه یابد، نتایج بعدی نیز به طور بالقوه مخدوش خواهد شد.
۳۱ . تکنیک هایی مانند روش هزینهیابی استاندارد برای محاسبه بهای تمام شده محصولات یا روش خرده فروشی برای کالاها، هنگامی می تواند به خاطر سهولت کار مورد استفاده قرار گیرد که نتایج حاصل از بکارگیری آن همواره با نتایجی که طبق بند ۲۹ به دست می آید، تقریباً یکسان باشد.
۳۲ . هزینهیابی استاندارد عبارت است از محاسبه بهای تمامشده موجودی مواد و کالا براساس هزینههای از پیش تعیین شده برای هر دوره که برمبنای تخمینهای مدیریت درخصوص سطوح مورد انتظار هزینهها و عملیات، کارآیی عملیاتی و مخارج مربوط محاسبه می گردد.
۳۳ . در مورد واحدهای خرده فروشی که تعداد زیادی کالاهای متفاوت و سریعاً در حال تغییر دارند، کالاهای موجود در محوطه واحدهای مزبور اغلب برحسب قیمت فروش به کسر درصد معمول برای سود ناخالص منعکس می شود. در چنین شرایط خاصی، این روش را (که به روش خرده فروشی موسوم است) می توان به عنوان تنها روش عملی برای رسیدن به رقم تقریبی بهای تمام شده، قابل قبول دانست.
۳۴ . در اغلب موارد، نمی توان مخارج را به هریک از واحدهای مشخص موجودی مواد و کالا نسبت داد. در تعیین نزدیکترین تقریب برای بهای تمام شده، واحد تجاری با دو مسئله مواجه می گردد:
الف . انتخاب روش مناسب برای تخصیص هزینهها به موجودی مواد و کالا (مانند روش های هزینهیابی سفارش کار، هزینهیابی مرحلهای و هزینهیابی استاندارد)،
ب . انتخاب روش مناسب برای محاسبه بهای تمام شده مربوط در مواردی که تعدادی اقلام مشابه در زمان های مختلف خریداری یا ساخته شده است (مانند روش میانگین موزون یا اولین صادره از اولین وارده).
۳۵ . در انتخاب روش هایی که در ردیف های (الف) و (ب) بند ۳۴ ذکر شد، مدیریت باید با اعمال قضاوت، اطمینان حاصل کند که روش های انتخاب شده، منصفانهترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده فراهم می آورد. به علاوه، در صورت استفاده از روش هزینهیابی استاندارد، مبالغ حاصل از این روش باید به منظور حصول اطمینان از وجود رابطهای معقول بین این مبالغ و بهای تمام شده واقعی در دوره مالی مربوط، مکرراً تجدید نظر شود.
خالص ارزش فروش
۳۶ . همانگونه که در بند ۴ ذکر شده است، موجودی مواد و کالا باید به ” اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ ارزشیابی و در صورت های مالی منعکس شود. ”خالص ارزش فروش“ عبارت است از بهای فروش اقلام موجودی مواد و کالا پس از کسر تمام مخارج مربوط بعدی تا مرحله تکمیل و کلیه مخارجی که واحد تجاری در رابطه با بازاریابی، فروش و توزیع کالا متحمل خواهد شد و مستقیماً به اقلام مورد نظر مربوط می شود.
۳۷ . از آنجا که مقایسه جمع کل خالص ارزش فروش موجودی ها با جمع کل بهای تمام شده می تواند به عمل غیرقابل قبول تهاتر بین زیان های قابل پیشبینی و سود تحقق نیافته منجر شود، مقایسه بین بهای تمام شده و خالص ارزش فروش باید به طور جداگانه در مورد هریک از اقلام موجودی انجام شود. چنانچه این کار عملی نباشد، باید گروه های کالا و یا کالای مشابه را جمعاً درنظر گرفت. به طور مثال، اقلامی از موجودی که مربوط به خط تولید یکسانی بوده و اهداف یا کاربردی مشابه داشته باشد، در ناحیه جغرافیایی واحدی تولید و فروخته شود و نتوان آن را عملاً جدا از سایر اقلام خط تولید ارزیابی کرد، نمونهای از اقلامی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار می گیرد. بنابرایـن، ارزیابی گروهی مبتنی بر طبقـهبندی موجودی هـا مثـلاً ارزیابی موجودی کالای ساخته شده یا کل موجودی های یک صنعت یا کل موجودی های یک ناحیه جغرافیایی، مناسب نخواهد بود.
۳۸ . هرگاه شرایطی که قبلاً منجر به انعکاس ارزش موجودی ها به مبلغی کمتر از بهای تمام شده گردیده، دیگر برقرار نباشد، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا حد میزان کاهش قبلی) افزایش داده شود.
۳۹ . در شرایط استثنایی، هنگامی که تعیین خالص ارزش فروش موجودی ها به دلایل مختلف از قبیل نوسان در قیمت های فروش، بهگونهای قابل اتکا امکان پذیر نباشد و احتمال رود که بهای جایگزینی در حد متعارفی کمتر از خالص ارزش فروش باشد، بهای جایگزینی می تواند تقریبی قابل قبول برای خالص ارزش فروش تلقی شود.
۴۰ . در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی مواد اولیه کمتر از بهای تمام شده آن است، به شرطی که کالاهایی که از مواد مزبور ساخته می شود (بعد از منظور کردن قیمت خرید مواد در بهای تمام شده کالا) هنوز بتواند با سود به فروش رسد، مبلغ دفتری مواد اولیه کاهش نمی یابد.
اطلاعات این نوشته
شما میتوانید در صورت تمایل این پست را در شبکه های اجتماعی خود بازنشر دهید .